فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق پیشینه و مبانی نظری مشارکت در تصمیم گیری دارای 38 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
مبانی نظری مشارکت در تصمیم گیری
تعریف مشارکت
مشارکت درگیر شدن ذهنی و عاطفی کارکنان در موقعیت های گروهی است که آنان را بر می انگیزاند تا به هدف های گروه یاری رسانند و برای رسیدن به آن ها احساس مسئولیت کنند. در این تعریف سه اندیشه مهم جای دارد: درگیر شدن، یاری دادن و احساس مسئولیت کردن(ایمانی، 1390).
الف- درگیر شدن ذهنی و عاطفی: پیش و بیش از هر چیز مشارکت به معنی درگیر شدن ذهنی و عاطفی است، و نه تنها فعالیت و تلاش عضلانی. منظور از درگیر شدن یک حالت روانشناختی است و نه یک وضعیت جسمانی. شخصی که مشارکت می کند به جای آن که به حالت «کار – درگیر» درآید، به وضعیت «خود – درگیر» دست پیدا می کند.
ب- برانگیختن برای یاری دادن: دومین پندار در مشارکت آن است که مشارکت کارکنان را به یاری دادن بر می انگیزاند، کارکنان اختیار پیدا می کنند تا سرچشمه های ابتکار و آفرینندگی خود را، همچنان که در نظریه پیش بینی می شود، به سوی هدف های سازمان بازگشایند. در چنین وضعی مشارکت از «موافقت» تفاوت پیدا می کند. مشارکت پدیده ای بیش از جلب موافقت درباره چیزی است که از پیش درباره آن تصمیم گیری شده است. بزرگترین ارزش آن دست یابی به خلاقیت و قدرت آفرینندگی همه کارکنان است.
ج – پذیرش مسئولیت: مشارکت، سرانجام کارکنان را بر می انگیزاند تا در فعالیت های گروه خود به پذیرفتن مسئولیت سوق داده شوند. این یک فرا گرد اجتماعی است که از راه آن افراد در سازمان به حالت «خود – درگیری» می رسند و می خواهند که سازمان در کارش کامیاب شود. هنگامی که آنان درباره سازمان خود سخن می گویند، از واژه «ما» و نه «آنان» استفاده می کنند. هنگامی که یک دشواری در کار می بینند می گویند این دشواری «ما» است و نه «آنان» (بهنام مرشدی، 1392).
با توجه به تعاریف فوق از مشارکت می توان گفت که: مشارکت عبارت است از درگیری ذهنی و عاطفی داوطلبانه یک شخص در موقعیت های گروهی مربوط به خود و سازمان خود که باعث ایجاد انگیزه در فرد جهت دست یابی به هدف های گروهی شده و باعث می شود که فرد در مسئولیت کار شریک شود.
2-2-2-
مشارکت از دیدگاه اسلام
مشاركت و مشورت، نظرجوئي و رايزني در فرهنگ غني اسلامي و تاريخ كهن ايراني جايگاهي بس بالا و رفيع دارد و به مدد بكارگيري اين شيوه در مديريت و تصميم گيري است كه مي توان به طريق صواب در انجام امور دست يافت و از ميان راه هاي مختلف راه درست تر را برگزيد و با ياري جستن از مشاركت و مشورت است كه مخاطرات تصميم گيري كاهش يافته، ضمانت اجرايي تصميمات افزايش يافته، دامنه بصيرت و آگاهي مشورت كننده گسترده تر شده و روحيه كاري تقويت مي گردد. علاوه براين با مشاركت دادن افراد در امور، بهتر مي توان تفكر و شخصيت آنها را رشد داد. از اين رو بررسي و مطالعه آيات و بيان ائمه معصومين عليهم السلام (قول، رفتار و تقرير) به روشني بيانگر نگرش مثبت اسلام به مشاركت مي باشد (اختري، 1374).
علما استدلال كرده اند كه پيامبر خدا با آنكه از طريق وحي مستقيماً از خداوند دستور مي گرفت، اجراي شوري را واجب نمود. بنابراين، پيروان آن حضرت ناگزيرند شوري را اجرا كنند، زيرا جايگزيني براي آن ندارند (در حالي كه پيامبر داشت). از سير تاريخ اسلام كاملاً روشن است كه چگونه تصميم هاي مهم بوسيله شورا گرفته مي شد.
در قرآن شوري بين دو فريضه واجب يعني نماز و زكات ذكر شده (سوري شوري آيه 38 ) كه نشان دهنده اهميت مشورت مي باشد. بدين صورت است که مشخص مي شود چرا شوري و مشورت كردن با افراد و يا مشاركت دادن آنها در ارائه پيشنهادات در اسلام لازم و بلكه يك فريضه مي باشد (افندي حسن، 1376).
تواناييهاي فكري انسان با توجه به گستردگي اطلاعات و وسعت موضوعات، محدود است و او به تنهايي قادر بهتصميمگيري در همه زمينهها نيست. يك مدير هر قدر هم آگاهيهاي زيادي داشته باشد، باز هم نميتواند به همه ابعاد مسائل پي ببرد. اعتقاد به محدوديت فكري انسان موجب آمادگي مدير براي استفاده از نظرات ديگران ميشود. كسي كه گمان كند همه چيز را ميداند، نيازي به مشورت با ديگران نميبيند و خود را از دستيابي به نظرات و پيشنهادهاي خوبديگران محروم ميكند. يكي از شعارهاي ژاپنيها آن است كه هيچ يك از ما به خردمندي همهمان نيست و ما ميگوئيم: همه چيز را همگان دانند (علي آبادي،1377). هيچ كس به تنهايي و بدون مساعدت فكري ديگران نميتواند به نتايج بزرگ برسد. مشورتحالت دو سيم مثبت و منفي را دارد كه از برخورد آنها جرقه ايجاد ميشود. از برخورد دو فكر نيز فروغ جديدي حاصل شده و انسان راهنمايي ميشود. مشورت و نظرخواهي از انسان هاي دانا و با تجربه لازمه حسن انجام خدمت و مديريت ميباشد (نبوي،1372). مشورت به مدير يا فرد كمك ميكند تا راه حل مناسب مشكلات خود را بيابد. در واقع، بشر با مشاوره به خودكمك ميكند. بيشتر زيان هايي كه به انسان و جامعه وارد شده، در اثر عدم مشورت بوده است (علامه، 1378).
در همه جوامع، مشورت يك ضرورت مهم زندگي اجتماعي و يك اصل مديريتي است و در اسلام نيز يك امرديني (واجب) و يك ضرورت مهم اجتماعي است. شور و مشورت از پايههاي مهم حكومت اسلامي است و در فرهنگ اسلامي، هرگونه تصميمي بايد با مشورت اتخاذ شود (علي آبادي، 1377).
قرآن کریم شورا و مشورت را به عنوان نمودی از ایمان معرفی و تأکید می کند که مسلمانان امور خود را براساس مشورت متقابل انجام دهند. (سوره شورا:آیه 38)
خالق انسان ها آخرین فرستاده اش حضرت محمد(ص) را فرمان می دهد که با مردم مشورت نماید(وشاورهم فی الامر – قرآن).
فلسفه مشارکت از دیدگاه اسلام عبارتند از:
فراهم آوردن موجبات رشد و پرورش انسان
ایجاد مسئولیت و تعهد درونی در فرد
به وجود آوردن محیط کاری مبتنی براعتماد متقابل بین مدیران و کارکنان
حرمت گذاشتن به ارزش های والای انسانی و شخصیت دادن به افراد
ایجاد وحدت و یکپارچگی و همدلی و صمیمیت در محیط های کاری(صوفی، 1390).
2-2-3-
مبانی فکری مشارکت
مبانی فکری مدیریت مشارکتی را می توان در تئوری دموکراسی، تئوری سوسیالستی و در تئوری نئوکلاسیک و انسان گرایان مدیریت یافت(صیا دی، 1392).
یکی از ارکان اصلی تئوری دموکراسی، مشارکت مساوی کلیه افراد در تمامی امور تصمیم گیری ها است. فرض اصلی در این تئوری آن است که هنگامی که دانش تک تک افراد با هم ترکیب شود و از آن به طور جمعی و یک جا استفاده شود، انسان می تواند با خردمندی و هوشیاری بیشتری تصمیم بگیرد. در مکتب سوسیالیسم، موضوع مشارکت در یک چارچوب وسیعتری و به عنوان یک مکانیسم و حربه ای در مبارزه با طبقه کارگر علیه کارفرما می باشد. و در مکتب نئوکلاسیک نیز مشارکتی یکی از عناصر اصلی سازمان و مدیریت به شمار می آید این مکتب برای فعل و انفعالات گروهی اهمیت قائل است و تأکید آن مدیریت مشارکتی غیر قابل انکار است(صادقی فرد و دیگران،1382). با مقایسه تئوری های سوسیالیسم و انسان گرایان می توان گفت که مشارکت از دیدگاه انسان گرایان همان توزیع قدرت در سازمان است و در واقع به دنبال پشتیبانی از مشارکت در امور و رشد و تحول آن ها در چارچوب سازمان است و معتقدند که مشارکت افراد در امور و در تصمیم گیری ها می تواند بریکپارچگی گروه های کاری بیفزاید، باعث تقویت روحیه کارکنان شود و تعهد بیشتری در آن ها نسبت به اهداف سازمانی ایجاد نماید. در حالی که در مکتب سوسیالیسم هدف از مشارکت کارمندان در تصمیم گیری می تواند منجر به تعهد سازمانی بیشتری گردد.
2-2-4-
سطوح مشارکت
پانسفورد و کارپینتر(1988) در کتاب خود یک جدول دو بعدی را پیشنهاد کرده اند که پنج سطح عمده مشارکت را شامل می گردد:
مشارکت در سطح فردی که جنبه هایی از روابط بین فرد و سازمان استخدام کننده وی اشاره دارد.
مشارکت در سطح عملیاتی که به تصمیمات گروه های رسمی کوچک در خصوص محیط و عملیات کاری انان اشاره دارد.
...
پیشینه و مبانی نظری مشارکت در تصمیم گیری_1556647210_26319_5739_1982.zip0.09 MB |