دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعاریف و نظریه های ریسک و سرمایه گذاری (فصل دوم پایان نامه) در 67 صفحه در قالب word , قابل ویرایش ، آماده چاپ و پرینت جهت استفاده.
مشخصات محصول:
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
کاربردهای مطلب:
منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
قسمتهایی از مبانی نظری:
مقدمه
اصل ثابتي در فرهنگ سرمايه گذاري وجود دارد مبني بر اينكه سرمايه از ريسك و خطر گريزان است و به سوي بازده و سود تمايل دارد . به همين خاطراست كه سرمايه گذاران ريسك گريز از ورود سرمايه خود به جايي كه خطر و ريسك وجود دارد يا افق نامشخصي در برابر سود و اصل سرمايه شان هست، امتناع مي كنند. اما آيا مي توان جايي را پيدا كرد كه سرمايه گذاري در آن ريسك نداشته باشد؟ ريسك و خطر از دست دادن اصل و فرع سرمايه در همه جا هست، بعضي سرمايه گذاري ها پر خطرند و برخي كم خطر. سرمايه گذار با توجه به ميزان خطر و ريسك سرمايه گذاري، انتظار سود و بازده متناسب ر ا دار ا مي باشد. معمولا سرمايه گذاران به وسيله تجزيه و تحليل هاي مالي خود به دنبال بازده متناسب با توجه ريسك مربوط مي باشند .
در يك بازار متعارف كه در آن عوامل بازار واجد اطلاعات مي باشند، بازده بالا همواره ريسك بالاتري را نيز به دنبال خواهد داشت . اين موضوع موجب مي شود كه همواره تصميم گيري جهت سرمايه گذاري بر اساس روابط ميان ريسك و بازده صورت گيرد و يك سرمايه گذار همواره دو فاكتور ريسك و بازده را در تجزيه و تحليل و مديريت سبد سرمايهگذاري هاي خود مدنظرقرار دهد . به عبارت ديگر، سرمايه گذاري به عنوان يك تصميم مالي همواره داراي دو مؤلفه ريسك و بازدهي بوده كه مبادله اين دو تركيبهاي گوناگون سرمايه گذاري را عرضه مي كند. از يك طرف، سرمايهگذاران به دنبال بيشينه كردن عايدي خود از سرمایه گذاري هستند و از طرف ديگر ، با شرايط عدم اطمينان حاكم بر بازارهاي مالي مواجه مي باشند كه عامل اخير، دستيابي به عوايد سرمايه گذاري را با عدم اطمينان مواجه ميسازد.
معمولاً در اقتصاد و بخصوص در سرمايه گذاري فرض بر اين است كه سرمايه گذاران منطقي عمل مي كنند. سرمايه گذاران منطقي، اطمينان را به عدم اطمينان ترجيح مي دهند و طبيعي است كه در اين حالت مي توان گفت سرمايهگذاران نسبت به ريسك علاقه اي ندارند، به عبارت دقيقتر سرمايه گذاران ريسك گريز هستند. يك سرمايه گذار ريسك گريز ، كسي است كه در ازاي قبول ريسك، انتظار دريافت بازده مناسبي دارد . بايد توجه داشت كه در اين حالت پذيرفتن ريسك يك كار غير منطقي نيست، اگر چه ميزان ريسك خيلي زياد باشد، چون در اين حالت انتظار بازده بالايي نيز وجود دارد . در واقع، سرمايه گذاران به طور منطقي نميتوانند انتظار داشته باشند كه بدون قبول ريسك بالا، بازده بالايي كسب كنند. از طرف ديگر تحقيقات انجام شده حاكي از آن است كه افراد در تصميم گيري هاي خود تحت شرايط ريسك، به هيچ وجه به صورت منطقي و عقلايي عمل نمي كنند.
تعریف ریسك
واژه ریسك مفاهیم متعددی دارد. لكن می توان ادعا كرد كه همه این تعاریف برای بیان موقعیتهایی ارائه شده اند كه سه عامل مشترك را می توان در آنها مشاهده كرد. موقعیت هایی با ریسك توام هستند كه:
عمل یا اقدام بیش از یك نتیجه به بار می آورد.
تا زمان ملموس شدن نتایج از حصول هیچ یك از نتایج آگاهی قطعی در دست نباشد.
حداقل یكی از نتایج ممكن می تواند پیامدهای نامطلوبی را به همراه داشته باشد.
بررسی ریسك در مدیریت مالی از مباحث محوری و اساسی است و ضرورت مطالعه این پدیده مهم از اهمیت لازم برخوردار است . فرهنگ وبستر ، ریسك را در معرض خطر قرارگرفتن تعریف كرده است . فرهنگ لغات سرمایهگذاری نیز ریسك را زیان بالقوه ی سرمایهگذاری كه قابل محاسبه است می داند . گالیتز نیز ریسك را هرگونه نوسانات در هر گونه عایدی می داند. تعریف مذكور این مطلب را روشن میسازد كه تغییرات احتمالی آینده برای یك شاخص خاص چه مثبت و چه منفی ما را با ریسك مواجه می سازد . بنابراین امكان دارد تغییرات ما را منتفع یا متضرر سازد . گیلب ریسك را اینچنین معرفی میكند : هر پدیده ای كه بتواند نتیجه حاصل از آن چه سرمایه گذار انتظار دارد را منحرف سازد ، ریسك نامیده می شود . به هر حال اولین بار هری ماركویتز بر اساس تعاریف كمی ارائه شده ، شاخصی عددی برای ریسك معرفی نمود . وی ریسك را انحراف معیار چند دوره ای یك متغیر تعریف كرد .
البته دیدگاه های دیگری نیز در خصوص ریسك وجود دارد كه تنها به جنبه منفی نوسانات توجه دارد دیدگاه دیگری در خصوص تعریف ریسک وجود دارد که تنها به جنبه منفی نوسانات توجه دارد. هیوب ریسک را احتمال کاهش درآمد یا از دست دادن سرمایه تعریف میکند. بنابرای برای تعریف ریسک میتوان دو دیدگاه کلی را به شرح زیر ارائه کرد:
دیدگاه اول: ریسک به عنوان هرگونه نوسانات احتمالی بازدهی در آینده
دیدگاه دوم: ریسک به عنوان نوسانات احتمالی منفی بازدهی در آینده
کلیه افراد و مشارکت کنندگان بازار، ریسک گریز میباشند و یا این سطح قابل قبولی از ریسک را میپذیرند. مفهوم ریسک بدین جهت کاربرد زیادی در حوزه مالی پیدا میکند، چرا که مشارکت کنندگان بازار در اولین مواجهه با هرگونه ورقه بهاداری از سطح ریسک آن میپرسند. در حقیقت ریسک و بازدهی دو رکن اصلی تصمیم گیری برای سرمایهگذاری میباشند و همواره بیشترین بازدهی باتوجه به حداقل ریسک ، معیاری مناسب برای سرمایهگذاری است(راعی و سعیدی1383).
تعریف مدیریت ریسك
تحولات جدید اقتصادی و بروز نظرات جدید، حوزه مدیریت مالی و سرمایه گذاری را دچار تغییرات عمدهای كرده و باعث ظهور حوزه های جدیدی در علوم مالی شده است.
چهار دهه قبل، همزمان با گسترش روزافزون بازارهای مالی و نیاز سرمایه گذاران و شركت ها به ابزار جدید مالی، اوراق بهادار جدیدی در بازارهای مالی خلق شد كه به گسترش كمی و كیفی بازارهای مالی كمك شایانی كرد. مطابق با ادبیات مالی، مدیریت ریسك عبارت است از فرآیندی كه از طریق آن یك سازمان یا سرمایه گذار با روشی بهینه در مقابل انواع ریسك از خود واكنش نشان می دهد. مدیریت ریسك یعنی استفاده از ابزارهای مناسب به منظور حصول اطمینان از شناسایی و كنترل تمام ریسك ها. بر این اساس مدیریت ریسك ابتدا انواع ریسك را شناسایی كرده و سپس روش كنترل آن را مشخص میكند. ناگفته نماند كه ریسك های موجود در بازار بورس را به طور كلی نمیتوان از بین برد، بلكه باید روش های مناسبی برای كنترل و به حداقل رسانیدن آن ها به كار بست. به عبارت سادهتر، ریسك از بین نمی رود، اما به حداقل می رسد(قانون پایایی ریسك).
ابزارهای مدیریت ریسك با توجه به انواع ریسك ابداع شده اند. از تنوع بخشی ، مدیریت ترازنامه، بیمه و پوشش ریسک به عنوان روش های رایج در مدیریت ریسك می توان نام برد . ماركویتز با ارایه روش تنوعبخشی بیان كرد كه می توان با متنوع كردن دارایی های موجود در پرتفوی، ریسك غیرسیستماتیك(و نه سیستماتیك) را حذف كرد . در روش مدیریت ترازنامه، مدیر ریسك اقدام به همگون سازی اقلام موجود در قسمت بدهی ها و دارایی های ترازنامه می كند تا به این وسیله تاثیرات نامطلوب در هر قسمت را خنثی كند . هدف روش بیمه در مدیریت ریسك نیز، انطباق سررسید بدهی ها و دارایی ها و مقادیر آنهاست تا از تاثیر نوسانات نامطلوب بر ارزش دارایی ها و بدهی ها جلوگیری شود . غالباً از این روش جهت مدیریت ریسك نرخ بهره استفاده می شود.
ابزار مورد استفاده در روش هجینگ ، اوراق مشتقه است به گونه ای كه مدیر ریسك با اتخاذ یك موقعیت موقت در برابر موقعیت واقعی اقدام به مدیریت ریسك می كند . هر مدیری، در هر حوزه ای كه مشغول به كار باشد، باید بتواند ریسك های موجود در حوزه كاری خود را مدیریت كند، اما آنچه به بازار سرمایه مربوط می شود، مدیریت ریسك شركت های سرمایه گذاری و دسته ای است كه پرتفوی نگه می دارند. تصمیم به موقع این مدیران، می تواند اثر مستقیمی روی ارزش دارایی های سهام داران شركت داشته باشد.
بنابراین ، مدیریت ریسك یكی از مهم ترین وظایف مدیران در شركت هاست كه توجه به آن میتواند به اعتماد سرمایهگذاران و هدایت سرمایه هایشان به سوی بازار كمك شایانی بنماید. سهل انگاری در مدیریت ریسك می تواند عواقب نامطلوب و مهمی به لحاظ فیزیكی، مالی و یا اعتباری برجای گذارد. در گذشته، هر چند سرمایه گذاران با مفهوم "مدیریت ریسك" آشنایی داشتند، لیكن مدیریت ریسك را عمدتا در قالب روش هایی برای كاهش ریسك از طریق كنترل كیفیت، آموزش اصول ایمنی، افزایش ضریب امنیتی و بیمه اشخاص و اموال اعمال می كردند .
برای سال های متمادی، مدیران صندوق های سرمایه گذاری از معیارهای مختلف سنجش ریسك استفاده كرده اند: بتا برای پرتفوی های متشكل از سهام، مفاهیم دیرش برای پرتفوی های متشكل از ابزارهای مالی با درآمد ثابت و انحراف معیار تاریخی برای تمامی پرتفوی ها برخی از این معیارها بوده اند . اخیراً ارزش در معرض ریسك، به عنوان یك رویكرد جدید برای محاسبه ریسك پرتفوی مورد توجه و علاقه گسترده مدیران وجوه قرار گرفته است.
قسمتهایی از پیشینه پژوهش:
مطالعاتی که توسط پست و ون ولیت (2006) صورت پذیرفت نشان داد بتای نامطلوب معیار مناسبتری برای تبیین ریسک نسبت به بتای سنتی می باشد و عقیده داشتند برای سهام ارزشی که دارای متوسط بازده نسبتا بالایی می باشد قدرت توضیحی بالاتری دارد. استرادا (2002) با تحقیقی که در بازارهای نوظهور انجام داد به این نتیجه رسید که معیارهای ریسک نامطلوب نسبت به معیار های سنتی محاسبه ی ریسک برای توضیح تغییرات بازدهی از برتری معنی داری برخوردار می باشند .تحقیقی که در بازار سرمایه انگستان توسط پدرسن و هانگ (2003) انجام گرفت بیانگر آن بود که حتی اگر بتای نامطلوب بتواند بخشی از رفتار سهام را مورد بررسی قرار دهد ولی چنان مزایایی ندارد که بتوان آن را به عنوان یک مدل جدید قیمت گذاری دارایی در نظر گرفت.
فهرست مطالب مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعاریف و نظریه های ریسک و سرمایه گذاری (فصل دوم پایان نامه) به شرح زیر می باشد:
فصل دوم :مبانی نظری و پیشینه تحقیق
2-1- مقدمه
2-2- سرمایهگذاری
2-2-1 روش های سرمایهگذاری و انواع اوراق بهادار
2-2-2 سرمایهگذاری غیرمستقیم:
2-3- انواع سرمایهگذاری
2-4- محیط سرمایهگذاری
2-5- فرآیند سرمایهگذاری
2-6- تبيين قيمت گذاري دارايي سرمايه اي: مقايسه تطبيقي مدلها
2-6-1 مدل قيمت گذاری دارايی سرمايه ای
2-6-2 مدل قيمت گذاري دارايي هاي سرمايه اي كاهشي
2-6-3 مدل قيمت گذاري داراييهاي سرمايهاي تعديلي
2-6-4 مدل قيمت گذاري داراييهاي سرمايهاي تجديد نظر شده
2-7 اهمیت بررسی عوامل موثر بر ریسك و بازده
2-8 عوامل مؤثر بر ریسك و بازده سرمایه گذاری در محصولات مالی
2-8-1 عوامل كلان
2-8-2 عوامل خرد
2-9 بازده
2-9-1 - سنجش بازده اوراق بهادار
2-10 ریسك
2-10-1 تعریف ریسك
2-10-2 تعریف مدیریت ریسك
2-10-3 مفهوم ارزش در معرض ریسك
2-11 طبقه بندی انواع ریسك
2-11-1 ریسك سیستماتیك
2-11-2 ریسك غیر سیستماتیك
2-12- اندازهگیری ریسک
2-12-1 معیارهای اندازهگیری ریسک
2-13- ریسک نامطلوب
2-13-1 محاسبه ریسک نامطلوب
2-14- نظریه مدرن پرتفولیو، نظریه فرامدرن پرتفولیو و ریسک نامطلوب
2-15- معیارهای ارزیابی عملکرد برحسب ریسک
2-15-1 معیارهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر نظریه فرامدرن
2-15-2 مقیاس های ارزیابی عملكرد سبد سهام مبتنی بر نظریه مدرن
2-16 مقایسه مقیاس شارپ و مقیاس ترینر
2-17 مقایسه نسبت شارپ، سورتینو و UPR
2-18- پیشینه و تاریخچه موضوع تحقیق:
منابع
مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعاریف و نظریه های ریسک و سرمایه گذاری_1554832369_19621_5739_1533.zip0.47 MB |