بررسي رابطه بين هيجان خواهي و جنسيت در بين دانش آموزان سال سوم مقطع متوسطه شهر تهران دارای 83 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چكيده 1
فصل اول 2
مقدمه 3
بيان مسئله 4
سوالهاي تحقيق 6
موضوع تحقيق 6
فرضيه تحقيق 6
اهميت و ضرورت و هدف تحقيق 6
تعريف اصطلاحات 7
فصل دوم (ادبيات و پيشينه تحقيق) 9
انگيزش 10
تظاهرات انگيزش 11
هيجان 13
هيجان به مثابه الگوهاي پاسخ 14
ابزار و بازشناسي هيجانها 16
ابزار هيجان در چهره پاسخهاي فطري 17
بازشناسي حالتهاي هيجاني افراد بهنجار 18
پسخورانه حاصل از هيجانهاي برانگيخته 19
بازشناسي حالتهاي هيحان افرادي كه دچار آسيب مغزي شده اند 21
رابطه بين هيجان و انگيزش 22
ديدگاهها و نظريه هاي هيجان 23
1-نظريه جيمز لانگه 23
2- ديدگاه شاخته: انگيختگي بي علت 24
3- ديدگاه ماندار: اهميت هيجاني و قفسه ها 25
4- ديدگاه آرنولد: ارزيابي نخستين 25
5- ديدگاه لازاروس: ارزيابي نخستين 26
6- ديدگاه ونير 28
7- فرضيه پسخورانه صورتي 28
آزمايش فرضيه و پسخورانه صورتي 30
8- ديدگاه ايزارد: نظريه هيجانهاي متمايز 31
9- ديدگاه دوسيستمي 33
ويژگيهاي افراد هيجان خواه 37
فرايندهاي شناختي و هيجان خواهي 38
ترجيحات شغل و نگرشها 39
تفاوتهاي فيزيولوژيكي 39
رشد نقشهاي جنسيتي 41
الگويابي جنسيتي 42
رشد الگويابي جنسيتي 43
گرفتن رفتار الگويابي جنسيتي 44
الگويابي جنسيتي از كجا شروع ميشود؟ 45
فصل سوم 46
جامعه مورد مطالعه و روش نمونه گيري و مدل آماري 47
فصل چهارم 49
محاسبات آماري و نتايج 50
فصل پنجم 51
خلاصه و نتيجه گيري 52
محدوديت ها 53
منابع 54
پيوست(آزمون هيجان خواهي زاكرمن) 56
فهرست اشكال
عنوان صفحه
شكل 1-2 برداشت لازاروس از هيجان به صورت يك فرايند 27
شكل 2-2 شكل تركيب رويدادهاي عصب شناختي در فرضيه پسخورانه صورت 29
شكل 4-2 شكل ديدگاه دوسيستمي هيجان 36
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول هيجان اصلي ايزارد (شكل 3-2) 32
جدول محاسبات فصل چهارم 50
چكيده:
موضوع اين تحقيق بررسي رابطه بين هيجان خواهي و جنسيت در بين دانش آموزان سال سوم مقطع متوسطه شهر تهران بوده است روش نمونه گيري دراين پژوهش روش خوشه ايي چند مرحله اي ميباشد براي سنجش ميزان هيجان خواهي از آزمون هيجان خواهي زاكرمن استفاده گرديده است و روش آمار آزمون T ميباشد. نتيجه پژوهش نشان داد كه بين ميزان هيجان خواهي پسران و دختران تفاوت معني دار وجود ندارد.
مقدمه:
چه چيز افراد را برمي انگيزد كه زندگي خود را براي نجات فردي به خطر اندازند، يا براي دستيابي به هدفي خاص ساعتهاي طولاني كار كنند؟ چرا مردم چنين رفتار مي كنند؟ چرا يك دانشمند ساعتهاي طولاني وقت خود را در آزمايشگاه صرف ميكند و فعاليتهاي ديگر و لذات را به دست فراموشي مي سپارد؟ چرا يك ورزشكار ماهها تمرينات دردناك را در راه آمادگي براي مسابقات المپيك تحمل ميكند؟ چرا يكي تمام تلاش خود را صرف مال اندوزي ميكند و ديگري آنرا صرف كار كردن با مردم بي بضاعت در ناحيه اي دور افتاده و رشدنايافته ؟ مسلما نيازهاي زيستي را نمي توان مسئول تنوع و پيچيدگي رفتار آدمي شمرد.
اصطلاح انگيزش همان طور كه از معناي رايج آن نيز برمي آيد، به علت يا چرايي رفتار اشاره دارد. انگيزش، بدين معنا، تمام روان شناسي را در بر ميگيرد. اما روان شناسان، مفهوم انگيزش را به عواملي محدود مي سازند كه به رفتار نيرو مي بخشند و به آن جهت ميدهند.
بسياري از رفتارهاي اوليه نوزاد را نيازهاي زيستي او تعيين مي كند، كودك وقتي گريه ميكند كه گرسنه است يا سردش است يا دردي دارد. اما پا به پاي رشد كودك انگيزه هاي جديدي سربرمي آورند كه از راه كنش متقابل به افراد ديگر آموخته ميشوند. ما آنها را انگيزه هاي رواني خواهيم خواند تا از انگيزه هايي كه بر نيازهاي زيستي استوارند، متمايز شوند. احساس امنيت، پذيرفته شدن و تاييد شدن از سوي اطرافيان، احساسهاي ارزشمنهدي و كفايت، و طلب تجارت جديد، همگي انگيزه هاي رواني مهمي هستند اگر چه شيوه ارضاي آنها نزد افراد و فرهنگهاي متفاوت فرق ميكند. اما هيجانها، هيجانها پديده هايي چند وجهي اند. هيچانها تا اندازه اي حالتهاي عاطفي ذهني هستند. هيجانها باعث ميشوند تا به شيوه خاصي احساس كنيم مثلا، خشمگين يا شادمان شويم. هيجانها پاسخهاي زيستي نيز هستند، واكنشهاي فيزيولوژيكي كه بدن را براي عمل سازگاري آماده مي سازند. بدن ما هنگام هيجان زدگي طوري فعال ميشود كه با حالت بي هيجاني فرق دارد، افزايش ضربان قلب، عضلات تنيده و تنفس سريع را تجربه مي كنيم.
ولي در اينجا اين سوال ميآيد كه هيجانات در خدمت چه هدفي يا اهدافي هستند و چه فايده اي دارند؟ پژوهش فيزيولوژيكي درباره هيجان پيشنهاد ميكند كه الگوهاي متفاوت فعاليت فيزيولوژيكي هيجانات متفاوت هستند. هر چند كه پژوهش ديگري معتقد است بيشتر فعاليت فيزيولوژيكي از نظر روان شناختي معنادار نبوده و آنچه مهم است شدت انگيختگي احساس شده است و نه ويژگيهاي مجزاي كيفي آن مثل افزايش و كاهش ضربان قلب.
بيان مسئله:
حال آنچه كه هويت ما را مي سازد چيست؟ و در جواب ميتوان گفت تا حدودي شامل آگاهي ما از طبقه بندي هاي اجتماعي است كه فرهنگي مقرر كرده و نيز پذيرفتن اين طبقه بنديهاست و تا حدودي نيز شامل خصوصيات فردي اي است كه ما مستقلا آنرا مي گيريم. يكي از طبقه بندي هاي اجتماعي عمده در هر جامعه اي جنسيت است.
غالبا اولين سوالي كه در مورد يك بچه مي پرسند اين است كه پسر است يا دختر؟ در فرهنگ ما و ساير فرهنگها مجموعه اي از علايق، خصوصيات شخصيتي و رفتارها زنانه يا مردانه تلقي ميشود. ما از همان آغاز كودكي اين معيار فرهنگي را مي آموزيم و كسب مي كنيم.
يكي از علل تفاوتهاي فردي در پذيرش رفتار و علايق ويژه يك جنسي احتمالا اين است كه اهميت مفاهيمي جنسيتي براي بعضي از كودكان بيش از كودكان ديگر است. براساس اين فرضيه هر چند كه همه اعضاء يك جامعه از انتظاراتي كه از مردان و زنان مي رود. كاملا آگاهند براي بعضي از مردم مساله جنسيت مقوله به خصوص پراهميتي است. بعضي، بسياري از امور را براساس الگويابي جنسيتي تعبير مي كنند، سايرين در مورد مردم و موقعيتها بر اساس سايرمقوله ها قضاوت مي كنند و به مساله جنسيت توجه نسبتا كمي دارند. مينا را در نظر بگيريد كه به پاركي ميرود كه عده اي در آنجا سرگرم بازي واليبال هستند. او ميخواهد تصميم بگيرد كه آيا با آنها بازي كند يا نه. اگر طرحواره هاي جنسيتي از نظر او اهميت داشته باشد با خودش فكر خواهد كرد كه آيا اين بازي زنانه است يا مردانه. احتمالا نگاه ميكند ببيند ساير دخترها هم بازي مي كنند يا نه. و آيا مريم كه طرحواره هاي جنسيتها برايش چندان اهميت ندارد با خودش فكر ميكند كه آيا قبلا كه اين بازي را كرده لذت برده يا نه او تصميمش را در مورد بازي كردن براساس معيارهاي غيراز جنسيت قرار مي دهد. چه چيزي در مريم وجود دارد كه در تصميم گيري متفاوت از مينا عمل ميكند آيا اين هيجان خواهي مريم نيست كه باعث چنين تصميمي ميشود يا طرحواره ذهني مريم متفاوت است و به جنسيت اهميت نمي دهد.
بررسي رابطه بين هيجان خواهي و جنسيت در بين دانش آموزان سال سوم مقطع متوسطه شهر تهران_1559402312_27256_5739_1129.zip0.26 MB |