فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق پیشینه و مبانی نظری یادگیری خواندو ونوشتن دانش آموزان دارای 19 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
مبانی نظری وپیشینه تحقیق یادگیری خواندو ونوشتن دانش آموزان
چكيده تحقيق :
مفاهيم يادگيري عبارتند از : 1- انتقال مفاهيم علمي از فردي به فرد ديگر 2- كسب اطلاعات معلومات و مهارتهاي ويژه. 3- تغيير در رفتار قابل مشاهده و قابل اندازهگيري. 4- كسب بينش هاي جديد با تغيير دادن بينش هاي گذشته 5- فرايندي كه از طريق آن رفتار موجود زنده در اثر كسب تجربه تغيير مييابد. 6- ايجاد و تقويت رابطه و پيوند محرك و پاسخ در سيستم عصبي انسان. 7- كسب شناخت و ادراك و بصيرت. 8- فرآيند تغييراتي نسبتاٌ پايدار در رفتار بالقوه انسان دراثر كسب تجربه.
عوامل مؤثر در يادگيري عبارتند از : 1- آمادگي جسماني ـ عقلاني ـ عاطفي فراگيرـ 2- تجربيات گذشته. 3- شرايط و محيط يادگيري 4- فعاليت يادگيرنده. 5- محرك (نيازهاي اساسي مثل تعلق به گروه ـ ابراز خود ـ امنيت ـ ميل و رغبت و علايق . 6- انگيزه و هدف. 7- روش تدريس معلم. 8- تمرين و تكرار. 9- تقويت و يادگيري. 10- استفاده از تكنولوژي آموزشي در جريان تدريس
نارسايي در حواس، هدف معلم از هر گونه تدريس يا آموزش اينست كه يادگيري دانشآموزان را برانگيزد، آسان سازد، سرعت بخشد و راهنمايي كند، بنابراين معلم نبايد تصور كند كه بار آموزش كلاٌ بر دوش اوست و دانشآموزان جز گوش كردن و اجرا كردن وظيفه اي ندارند بلكه معلم بيشتر نقش راهنمايي يادگيري را خواهد داشت و مسئوليت يادگيري به عهده دانشآموزان است. تمرينات زير بيانگر روش هائي است كه ميتواند در كمك به فراگيري نوشتن كودكان مفيد باشد. 1- تمرينات روي تابلو. 2- پرورش حركات نوشتن. 3- حالت نشستن در موقع نوشتن. 4- وضعيت كاغذ. 5- گرفتن صحيح مداد موقع نوشتن. 6- الگوها و قالبها. 7- ترسيم از روي مدل. 8- ترسيم بين خطوط. 9- نقطه چين. 10- ترسيم يا كاهش. 11- كاغذ خط دار. 12- خطوط معيار. 13- حروف ساده به مشكل. 14- راهنمائي شفاهي. 15- كلملات و جملات، كه بيشتر اين موارد در بنويسيم پايه اول مشهود است .
مهارت خواندن در پايه اول و دوم و مهارت نوشتن در دوره ابتدائي داراي 2 دوره است. 1- دورة آمادگي. 2- دوره آموزش خواندن پايه .
الف : دوره آمادگي
كه به دو هدف عمده اختصاص دارد. اهداف مربوط به زبان گفتاري، اهداف مربوط به زبان نوشتاري، تقويت و اصلاح زبان گفتاري .
ب :آموزش خواندن پايه :
هدف اصلي آموزش خواندن در پايه اول ابتدائي اين است كه دانشآموزان مهارتهاي اساسي خواندن به زبان فارسي را بياموزند. چكيده حروف الفباي فارسي را بشناسند و كلمات ساده، جلمه هاي ساده و متون ساده را براحتي بخوانند. گسترش مهارتهاي دانشآموزان براي شناسايي كلمات جديد از كلاس دوم به بعد سعي شود با استفاده از متوني كه به زبان ساده تدوين شده اند و هر كدام موضوع خاصي را دنبال ميكنند. دانشآموزان با روان خواني متون ساده فارسي آشنا ميشوند. كه بدين ترتيب دانشآموزان را براي استفاده از متون عادي موجود در فرهنگ مكتوب جامعه آماده ميكنند .
تعريف يادگيري :
يادگيري عبارت است از اثراتي كه محيط از طريق حواس بينائي ـ شنوائي، بويائي، چشايي و بساوايي بر ذهن انسان ميگذارد. اين اثرات كه به صورت تغييراتي كم و بيش دائميدر رفتار بالقوه يادگيرنده بوجود مي آيد. با نتيجه ي عوامل موقتي و زودگذر مانند خستگي، دارو، عوامل انگيزشي و تغييرات ناشي از رشد ( پختگي ) يا بلوغ نيست يادگيري فقط آن چيزي نيست كه به صورت تغييرات رفتار - عملكرد تجلي ميكند بلكه آن چيزي است كه جزئي از يادگيرنده ميشود. يادگيري تغييري است كه در توانايي انسان ايجاد ميشود و براي مدتي باقي مي ماند و نميتوان آن را به سادگي به فرايندهاي رشد و نمو نسبت داد. نوع تغييري كه يادگيري ناميده ميشود در رفتار ظاهر ميگردد و استنباط يادگيري با مقايسه ي اينكه چه رفتاري قبل از قرار گرفتن فرد در موقعيت يادگيري وجود داشته و چه رفتاري ميتواند پس از قرار گرفتن او در اين موقعيت از او سر بزند. صورت ميگيرد، اين تغيير ممكن است افزايش توانايي براي نوعي عملكرد باشد و غالباٌ هم چنين است همچنين ميتواند تمايل تغيير يافته اي از نوع آنچه كه نگرش يا علاقه يا ارزش نهادن ناميده ميشود باشد. چنين تغييري بايد عملكردي نسبتاٌ پايدار باشد و براي مدتي در فرد حفظ گردد سرانجام اينكه اين گونه تغيير بايد از نوع تغييري كه قابل اسناد به رشد و نمو است، مانند تغيير در قد يا قوي شدن ماهيچه ها بر اثر ورزش، متفاوت باشد.
بيشتر رفتارهاي انسان از راه يادگيري شكل ميگيرد. يادگيري تغيير رفتار است و بر اثر تجربه حاصل ميشود. انگيزش در يادگيري كه تأثير بسيار زيادي دارد. هر چه انگيزه بيشتر و قويتر باشد ميزان يادگيري بيشتر است نحوه تمرين و پاداش جزو عوامل مهم يادگيري هستند. انجام دادن كار با جديت و در زماني كه سرحال هستيم در يادگيري مؤثر است. هر قدر ميزان دقت و تمركز بيشتر باشد ميزان يادگيري بيشتر است.
مفاهميم يادگيري عبارتند از : انتقال مفاهيم علمي از فردي به فرد ديگر. 2- كسب اطلاعات و مهارتهاي ويژه. 3- تغيير در رفتار قابل مشاهده و قابل اندازهگيري. 4- كسب بينش هاي جديد با تغيير دادن بينش هاي گذشته. 5- فرايندي كه از طريق آن رفتار موجود زنده در اثر كسب تجربه تغيير مييابد. 6- فرايند تغييراتي نسبتاٌ پايدار در رفتار بالقوه انسان در اثر كسب تجربه .
اصول مهم در يادگيري :
علاقه و انگيزش فراگير. 2- شركت فعال فراگير در امر يادگيري. 3- يادگيري بيشتر از طريق تداعي فعال صورت ميگيرد. 4- وقتي فراگير به پاداش به عنوان نتيجه ي رفتار خود دست يابد يادگيري تسهيل خواهد شد. 5- اگر فراگير مفاهيم بنيادي كه يادگيري بر آن مبتني است ياد بگيرد يادگيري او آسان تر صورت ميگيرد. 6- وقتي فراگير مواد يادگيري را به مثابه جزيي از كل دريابد يادگيري تسهيل مييابد. 7- وقتي موضوع يادگيري در ارتباط با آنچه كه فراگير از قبل ميداند باشد يادگيري تسهيل مييابد. 8- اگر مواد يادگيري براي فراگير مفهوم باشد يادگيري تسهيل مييابد. 9- وقتي موارد يادگيري بلافاصله مورد استفاده قرا رگيرند يادگيري پايدارتر خواهد بود. 10- يادگيري براي اينكه حفظگردد بايد با تدارك تمرين هاي كافي مهارت ها، تكرار موارد يادگيري ومورد پرسش قرار دادن موارد يادگيري تقويت گردد.
عوامل مؤثر در يادگيري 1- آمادگي جسماني، عقلاني، عاطفي فراگير. 2- تجربيات گذشته. 3- شرايط و محيط يادگيري. 4- فعاليت يادگيرنده. 5- محرك ( نيازمنديهاي اساسي مثل تعلق به گروه ـ ابراز خود، امنيت، ميل، رغبت و علايق. 6- انگيزه و هدف. 7- روش تدريس معلم. 8- تمرين و تكرار. 9- تقويت و يادگيري.
بررسي اصول يادگيري به ما كمك ميكند تا علت هاي رفتارمان را بفهميم. آگاهي ازفرايند يادگيري نه تنها در فهم رفتار بهنجار و انطباقي به ما كمك ميكند، يادگيرنده تحريك شده باشد، وقتي كه او سهميدر جريان يادگيري دارد. يادگيري مناسب با رشد يادگيرنده باشد وقتي كه يادگيري با استعداد بدني و عقلاني يادگيرنده متناسب است، يادگيري از طرفي پيروي كند. وقتي كه يادگيري بتواند روابط با معنا را در ميان فعاليتها و هدف تشخيص دهد. يادگيري مورد ارزيابي قرار گيرد. وقتي يادگيرنده راهي براي آگاهي از پيشرفت خود در اختيار داشته باشد .
5- يادگيري با رشد شخصي و اجتماعي ارتباط پيدا كند وقتي كه ياگيرنده رشد و سازگاري رضايت بخشي را احساس كند. معلمان بايد بر مهارتهاي تفكر مطالعه و يادگيري مجهز باشند چون وظيفه ي آنها آموزش، رشد و يادگيري به دانش آموازن است نه آموزش موضوعات درسي. ياديگري متضمن فكر كردن و دوباره ساماندهي ذهني است. آموزش فكر كردن و حل مسأله بايد به عنوان هدف اصلي كلاس درس و به طور جدي مورد توجه معلمان باشد نه آموزش موضوعات درسي.
اختلالات يادگيري
ميتوان گفت به دانشآموزي اختلال يادگيري دارد كه. 1- تنها در يك يا چند ماده درسي مشكل داشته باشد نه همه دروس. 2- و از نظر هوشي در حد متوسط يا بالا باشد. 3- از نظر بينائي، شنوايي و مغزي سالم باشد. 4- از نظر عاطفي و سازگاري مشكل نداشته باشد. 5- در برخي از فرايندهاي رواني پايه ادراك ديداري، شنيداري، درك زبان شفاهي و كتبي مشكل وجود داشته باشد. 6- بين ميزان پيشرفت تحصيلي و توانائي او تفاوت زيادي وجود داشته باشد. اختلال در خواندن يكي از اختلالات يادگيري ويژه است، و يا عده اي از دانشآموزان هستند كه در ميزان پيشرفت و يادگيري دروس دچار عقب ماندگي ميباشند بدون اينكه از نظر ذهني دچار عقب ماندگي هوشي باشند.
نداشتن هدف براي يادگيري : هدف ايجاد انگيزه ميكند. وقتي هدف متناسب با علايق، تواناييها و امكانات اجرايي يادگيرنده باشد در او علاقه براي يادگيري بوجود ميآورد در بسياي از مواقع نداشتن هدف مشخص، روشن، قابل دسترس و متناسب با يادگيرنده و امكانات او باعث ميشود كه يادگيري به خوبي صورت نگيرد. نداشتن زمينه ي قبلي براي يادگيري. توانايي فرد براي يادگيري در موارد بسيار به زمينه، پيشينه، معلومات بستگي دارد. اگر بخواهيم به شخص راجع به رشد كودك چيزي بياموزيم بايد ابتدا او را با اصول و مباني رشد جسماني ـ رواني كودك آشنا و بعد مطالب پيچيده را مطرح كنيم.
عوامل مربوط به اختلالات ياديگري را ميتوان اين چنين بيان نمود. 1- بهره هوشي پايين. 2- شرايط مربوط به دوران پيش از تولد. 3- محيط نامساعد و نامطلوب. 4- مشكلات عاطفي. 5- نقائص بينائي و نقائص شنوايي. 6- نقائص گفتاري، كلامي. 7- تأخير در شعور. 8- وصدمات مغزي پس از تولد. 9- مشكلات برتري جانبي دست و وضع جانبي بدن. 10- آموزش ناقص. متداولترين عامل در اختلالات يادگيري بهره ي هوشي پائين است از اين رو در تشخيص اختلالات ويژه يادگيري، انجام تستهاي رواني اساسي و ضروري است كه در اين رابطه به عوامل مربوط به پيش از تولد بويژه مسموميت خوني مادر، نارس بودن جنين، حاملگي چندگانه و عوامل هنگام تولد مانند محروميت از اكسيژن كافي نيز توجه شود.
شرايط يادگيري :
شرايط يادگيري عاملي مؤثرو تعيين كننده : اگر چه تأثير متغيرهاي مربوط به پيشينة خانواده و وضعيت اقتصادي، اجتماعي در مورد تمامي مواد درسي يكسان است اما تأثير شرايط مدرسه اي بر يادگيري در مورد موضوعهاي مختلف درسي متفاوت است. مقدار تأثير شرايط يادگيري مدرسه اي، در بعضي از مواد درسي مساوي يا بزرگ تر از تأثير شرايط محيط خانواده است. ملاحظات مربوط به اثر بخشي كوششهاي آموزشي و تساوي فرصتها در آموزش ما را بر آن ميدارد كه شرايط ياديگري مدرسه اي در هر كشور با هم بهبود يابد و هم در سطح جامعه همسان گردد. به نحوي كه كيفيت يادگيري درتماميسطوح و همه ي مواد درسي و براي كليه ي دانشآموزان افزايش يابد و همهي اقشار دانشآموزي در هر زمينه اي از فرصتهاي برابر براي يادگيري در مدرسه بهره گيرند. وقوع يادگيري از تفاوت موجود در عملكرد انسان در قبل و بعد از قرار گرفتن در يك موقعيت يادگيري استنباط ميشود. توانايي انجام عملكرد پيش از يادگيري و توانايي موجود و پس از يادگيري بايد به حساب آورده شود. يك مجموعه از عوامل كه به يادگيري كمك ميكنند تواناييهاييي هستند كه پيش از شروع هر يك يادگيري جديد در فرد موجودند. تواناييهاي آموخته شده ي قبلي شرايط دروني لازم را براي يادگيري تشكيل ميدهند. اين شرايط دروني بوسيله ي مجموعه اي از فرايندهاي تبديل مؤثر واقع مي افتد.
دومين دسته از عمده شرايط يادگيري نسبت به ياد گيرنده بيروني است. يادگيري هر نوع توانايي جديد از نقطه ي متفاوتي از يادگيري قبلي شروع ميشود و احتمالاٌ به موقعيت بيروني نيز نياز دارد. الگوهاي سودمند يادگيري بوسيله ي همين توصيفهاي شرايط يادگيري مشخص ميشده اند. گانيه متغيرهاي عمده يادگيري و نحوه ي سازماندهي آموزش براي استفاده از اين متغيرها را مورد بررسي و تجزيه و تحليل دقيق قرار داده است. تصوير او در بارة تنوع فرصت يادگيري ما را براي دسته بندي و مشخص ساختن هدفهاي يادگيري و رابط بين انواع مختلف عملكرد ها توانمند ميسازد گانيه 6 گونه عملكرد را كه ميتوانند نتيجه ي يادگيري باشند اين چنين ميگويد : 1- پاسخدهي مشخص. 2- زنجيره. 3- تميز چند گانه. 4- دسته بندي. 5- كاربرد قاعده. 6- مشكل گشايي.
درمان مشكلات يادگيري :
متأسفانه غالب والدين و برخي از آموزگاران براي كنترل رفتاري و پيشرفت تحصيلي آنان به نصيحت، سرزنش ،تنبيه، مقايسه، و امثال آن روي مي آورند. اين روشها نه تنها به نتيجه نمي انجامد بلكه آثار و عوارض سوء مانند پرخاشگري، خصومت، عدم اعتماد به نقس را در آنان ايجاد ميكند. و براي درمان مشكلات يادگيري آنان بايد به اصلاح و تغيير رفتار آنان همت گماشت. اين گونه كودكان با كودكان معمولي كمي فرق دارند و نبايد انتظار داشت كه پس از تغيير رفتار مشابه كودكان معمولي باشند. بلكه بايد انتظار داشت كه رفتارشان تا حد قابل توجهي تحت كنترل در آيد روشهاي زير كه توسط اسميت مطرح شده مفيد ميباشد .
پيشبيني راهي براي تخليه انرژي اضافي كودك. 2- تنظيم كلاس درس و اطاق درمان بايد به صورتي دلچسب باشد. 3- آنها در يك كلاس به صورت دسته جمعي نباشند. 4- اجرا كردن بدون چون و چرا. 5- محروم كردن. 6- انجام تمرين هايي براي افزايش ميزان. 7- خودداري از برچسب زدن. 8- سخنراني مناسب نسبت به كارهاي عملي خوب است. 9- تحريك هاي محيطي كودك بايد كنترل شود. 10- مدت زمان كار آموزشي بايد كوتاه باشد. 11- مقررات اتاق آموزش حتماٌ بايد اجرا شود. 12- نبايد انجام كار آموزشي را به شكل مستقل به عهده او گذاشت. 13- در هنگام آموزش از نصيحت خودداري كنيد. 14- گفتگوها و دستورالعمل هاي آموزشي بايد كوتاه و ساده بيان شود. 15- از نقل مطالب حاشيه اي خودداري شود. 16- فرصت جواب دادن داشته باشند. 17- هنگام انجام تكاليف توضيح دهند. 18- برنامه آموزشي را تقسيم كنيم. 19- مناقصه اي با خود او ترتيب دهيد. 20- از مقايسه ي او خودداري شود. 21- رفتار مثبت و منفي را بلافاصله خاطر نشان كنيد. 22- بايد برنامه رفتار درماني را به والدين كودك آموخت.
مسئولان و مجريان برنامهها بايد شرايط، امكانات و فرصتهاي مناسب را براي آموزش و يادگيري محتوا و مهارتهاي مشخص شده از جانب معلم و دانشآموز فراهم آورند. رعايت اين مهم بويژه در كشورهايي كه فرصت يادگيري كم و سطح پيشرفت تحصيلي پايين است، اهميت بيشتري دارد. گاهي اوقات با وجود تلاش هاي زياد در آموزش دانشآموزان باز هم ياد نميگيرند. ممكن است اشكال از انگيزش يا هوش دانشآموزان باشد .اما علاوه بر اين ناتواني دانشآموزان در استفاده از يك راهبرد يادگيري و در زمان آموزش ميتواند باعث چنين مسئله اي شود قبل ازآن كه حكم داده شود كه دانشآموزان علاقه يا توانايي هوشي براي آموختن چيزي را ندارد لازم است اطمينان كسب شود كه دانش آموازن چگونگي يادگيري آن چيزي را كه قرار است با آنها آموزش داده شوند را ميدانند دانشآموزان براي يادگيري متن هاي مختلف از رهبردهاي يادگيري متفاوت استفاده ميكنند و از اينجهت صاحبنظران اين حوزه براي هر متني راهبردهاي خاصي را ارائه داده اند. همچنين بعضي از روان شناسان كه سرعت يادگيري و فراموشي در متون مختلف است بر همين اساس در اين پژوهش راهبردهاي فراشناختي شامل راهبردهاي برنامه ريزي نظارت و نظم دهي دشوار ميتواند ميزان ياد داري و درك خواننده را افزايش دهد. در اين پژوهش هدف بررسي رابطه ي نوع متن با ميزان افزايش ياد داري و درك حاصل از آموزش راهبردهاي يادگيري است كه شخص رشد يادگيري اين مهارتها ميتواند سطح يادداري و درك را در هر متني افزايش دهد. استفاده از بعضي راهبردها مثل مسرور، سازماندهي ... مستلزم مدت زمان است. رفتار گرايان معتقدند كه بيشتر رفتارهاي نامناسب شبيه رفتارهاي مناسب از محيط كسب ميشوند. آنچه در رفتار كودك ظاهر ميشود مشابه به آن چيزي است كه در محيط اطراف كودك قرار دارد. با استفاده از روش هاي تقويت كننده ميتوان تغيير در رفتار ايجاد نمود. علتي كه باعث ادامه ي يك رفتار نامناسب ميشود گاهي درست عكس علت ايجاد كننده است. رفتار مثل يك جعبه سياه است كه حركات از خارج و محيط وارد آن شده و فرد مثل جعبه آنها را به درون براي تجريه و تحليل مينمايد و سپس از فرد خارج ميشود. آنها نيز معتقدند كه خانواده نيز در منشاء و علت رفتار مناسب نقش دارند كه نيازهاي علت اوليه را گرفته اند. عامل ديگر نقش اساسي محيط دررفتار است .
فراهم كردن جو مثبت و مطلوب براي يادگيري :
مقررات كلاس را با مشاركت دانشآموزان تدوين كنيم و بيشتر بر پيامدهاي مثبت اطلاعات از قوانين تأكيد كنيد نه بر نتايج حاصل از قوانين شكني. 2- آموزش كلاس را با جديت و قاطعيت شروع كنيد زيرا دادن آزادي بيشتر به دانشآموزان آسان است ولي گرفتن آزاديها و به دست آوردن كنترل كلاسي چندان آسان نيست. 3- به دانشآموزان امكان ندهيد شما را متقاعد كنند كه شرايط و ضوابط مورد نظر خود را مرتب تغيير دهيد. 4- از تهديد دانشآموزان پرهيز كنيد. 5- بر عملكرد دانشآموزان تمركز كنيد ولي شخصيت آنها را هدف قرار ندهيد. 6- آرام و قاطع برخورد كنيد. 7- از انتقامجويي يا تمسخر دانشآموزان بپرهيزيد. 8- اگر عصباني هستيد ابتدا خود را كنترل كنيد و سپس با دانشآموزان به صحبت بپردازيد. 9- رفتارهاي نامطلوب را به تكاليف درسي پيوند نزنيد و از جريمه براي خاموش كردن رفتار نامطلوب استفاده نكنيد. 10- شناسايي و پذيرش اشتباهات را با دادن فرصت دوباره تقويت كنيد تا وقتي دانشآموز رفتار نامطلوب را كنار گذاشت او را بپذيريد. 11- از اشتباهات كوچك چشم پوشي كنيد. 12- يادگيري را معني دار كنيد. 13- در صورت لزوم دانش آموازن را به طور مستقيم مورد خطاب قرار دهيد. 14- از سازوكارهاي پيچيده ي روان شناختي و عواملي كه بر تدريس اثر ميگذارد استفاده كنيد. 15- به تأثير انتظار معلم و استفاده از آن در جهت رشد اكثريت دانشآموزان آگاه شويد. 16- كلاس درس را نظامي اجتماعي در نظر بگيريد.
ايجاد انگيزه دريادگيري كمك زيادي ميكند و پس از ايجاد انگيزه و جلب و توجه قدم بعدي آن است كه وضعيت مناسبي فراهم كنيم تا يادگيري بهتر صورت گيرد و اثر آن نيز براي مدتي طولاني باقي بماند. راههايي در اين جهت 1- زمان مناسب براي يادگيري كه در ساعات اوليه روز يعني در زنگهاي اول و دوم قدرت يادگيري دانشآموزان بيشتر است. 2- ميزان فراهم بودن منابع و مواد خواندني در خانه با پيشرفت تحصيلي دانشآموز ارتباط مستقيم دارد. درست همانند تأثير شاخصهاي ديگر كاربردزبان در خانه مثل استفاده از لغت نامه ها و تأثير يكساني يا عدم يكساني زبان گفتگو در خانه با زبان و آموزش.
معلم بايد به دانش آموازن ياد دهد كه وقت را از دست ندهند. در جايي بنشينند كه معلم آنها را ببيند. اضطراب و پريشاني را از آنها دور كند. آنها را به تدريج به مدرسه و كلاس درس علاقه مند سازد. اعتماد به نفس آنها را تقويت كند. خوشبيني در مدرسه مقدمه ي علاقه مند شدن به درس و يادگيري و ايجاد پرورش ميل و رغبت است كه اصل اساسي در يادگيري است.
نوشتن و مراحل آن :
يك ديدگاه مشترك در باره نوشتن اين است كه نوشتن برقراري ارتباط و انتقال اطلاعات و عقايد از طريق نشانه هاي مكتوب است اما البته اين تعريف به ماهيت وجودي نوشتار توجهي ندارد و فقط ناظر بر نقش آن است نوشتن شامل مراحل زير است. 1- كشف چيزهايي كه ميخواهيم از طريق نوشتار بيان كنيم. ( انتخاب پيام ). 2- تنظيم و سازماندهي پيام ( در قالب زبان ). 3- روي كاغذ آوردن پيام. 4- بازبيني و انجام اصلاحات لازم. 5- ارائه نهايي ( به صورت مناسب ) .به خواننده.
در واقع امر نوشتن يك آفرينش و خلاقيت تام است كه در يك طرف آن خلق افكار و انديشه ها و در طرف ديگر خلق و نظم بخشي اين انديشه ها در قالبهاي زباني مورد نظر قرار دارد. يادگيري نوشتن نيز شامل مراحل زير است. توانايي نوشتن حروف الفبا (حرف نويسي ) دانش تركيب صحيح حروف ( كلمه نويسي ) توانايي نوشتن صحيح، عناصر زباني از حفظ ( املاء نويسي ) توانايي ساخت كلمه ( كلمه سازي ).
مهارت بيان پيام از طريق جملات. الف ) جمله نويسي ب ) متن نويسي ( انشاء ) و مراحل نوشتن. 1- آموزش نوشتن غير فعال ( رو نويسي )2- آموزش نوشتن نيمه فعال ( املاء ) 3- آموزش نوشتن فعال پايه يك ( كلمه سازي ). 4- آموزش نوشتن فعال پايه دو ( جمله سازي ). 5- آموزش نوشتن فعال ( خلاق ) انشاء و انواع آن در پايه اول، اولين هدف آموزش نوشتن غير فعال در پايه اول دبستان اين است كه دانشآموزان بتوانند كليه حروف الفباي فارسي و حرف گونههاي آنها را به شكل صحيح نوشته. سپس شكل صحيح كلمات و جمله ها را با توجه به اشكال آنها در كتاب درس خود تقليد نمايند.
مرحله اول تقليد :
شناخت و توليد اشكال مشابه حروف :اين مرحله با توجه به حرفهايي كه شبيه حروف الفبا هستند آغاز ميشود اين اشكال درزير نويس لوحه هاي آمادگي مسائل زير را مي آموزند :نوشتن از راست به چپ. نوشتن از بالا به پايين. نوشتن از پايين به بالا ـ نوشتن حروف داراي انحنا يا نيم دايره ـ نوشتن حروف مورب از بالا به پايين. نوشتن نقطه و سركش، مرحله دوم :شناخت و توليد حروف الفباي فارسي ؛ رونويسي ـ مشخص كردن حروف در كلمات. تشخيص اختلاف حروف سازنده كلمات ـ تشخيص اشتراك حروف. تشخيص تعداد حروف تشخيص تعداد نقطه ها و حرف سازنده كلمات.
خواندن و مراحل آن :
خواندن به معني ايجاد ارتباط فرد با مجموعه ي اطلاعات نوشتاري است. اين اطلاعات به شكل حروف و اعداد چاپ شده است. شايد بتوان تصاويري مانند جدول و نمودار و طرح و شكلهاي مختلف و روشها و نيز جزء اين اطلاعات به شمار آورد. وسيله ي ارتباط فرد با اين اطلاعات چشم و قواي بينائي است و اين مرحله جنبه ي بصري آموختن به شمار مي آيد. خواندن شامل مراحل 7 گانه زير است.
شناسايي ( برخورد خواننده با الفباي قرار دادي ). 2- جذب و تركيب :جزء وظيفه بدن انسان براي برقرار كردن ارتباط با اطلاعات است. 3- اتحاد عناصر با يكديگر بهم پيوستن تمام اطلاعات خوانده شده با تمام قسمتهاي مناسب ديگر. 4- پيوند عناصر با عناصر خارج كه شامل تجزيه و تحليل، انتقاد، تعيين ارزش، انتخاب و بازخواني مطالب. 5- به خاطر سپردن يا ضبط و ذخيره كردن اطلاعات ( با به خاطر آوردن همراه است ). 6- به ياد آوردن اطلاعات به خاطر سپرده ميشود در هنگام نياز استفاده ميشود. 7- ايجاد ارتباط يا كاربرد اطلاعات در وقت لزوم خواندن فرايندي پويا و تعاملي است كه هم خواننده و هم محتوا در آن چه آموخته ميشود سهيم اند. خواندن مهارتي است كه شايد همه آن را عادي ميشماريم ولي در اصل، خواندن فرايندي است عالي و پيچيده كه جزئيات متعددي را در بر ميگيرد. خواندن در برگيرنده ي مجموعه اي از مهارت هاست كه پايه ي مشترك موفقيت در همه ي زمينه هاي تحصيلي محسوب ميشود. محور اصلي سوادآموزي خواندن است و از هر كسي انتظار مي رود كه خواندن و نوشتن را بداند.
اكثر كودكان به شوق يادگيري خواندن به مدرسه مي روند و تحصيلات رسميخود را با خواندن و نوشتن شروع ميكنند. فرايند خواندن از جمله مسايل اصلي مورد بحث در يادگيري زبان و نشانه با سوادي مردم هر جامعه است. خواندن فرايندي بيش از رمز خواني علائم از روي يك صفحه كاغذ است. خواندن با معيارهاي تعليم و تربيت ارتباط كامل دارد و يكي از كنش هاي آن با داشتن جامعه اي، با سواد است. پيترتراوس معتقد است كه كمتر مقوله اي در آموزش و پرورش مانند خواندن اميد و تصورات مردم را بر مي انگيزد. در تعريف ماهيت « خواندن » بايد نقش خواندن را در جامعه مورد توجه قرار داد ما در جامعه اي زندگي ميكنيم كه تمام نهادهاي فرهنگي ـ دولتي ـ اقتصادي با زبان نوشتاري سروكار دارند كه رفع آنها به قدرت خواندن افراد بستگي دارد.
اختلالات خواندن :
متداولترين اختلالات يادگيري در بين كودكان سنين دبستان، اختلال در خواندن ميباشد. فرايند خواندن در آغاز مدرسه از اهميت و حساسيت فوق العاده اي برخوردار است. از آنجايي كه توانايي مهارت كودكان در خواندن، تأثير قابل توجهي در سازگاري فردي و اجتماعي و بهداشت رواني آنها دارد. بدون ترديد خواندن مهمترين و پيچيده ترين فعاليت آموزشي كودكان در سالهاي آغازين مدرسه است. اغلب دانشآموزان در سال اول دبستان در نوشتن و حساب كردن با چندان مشكل قابل توجهي مواجه نميشوند اما زماني كه آموزش خواندن به طور جدي شروع ميشود بويژه هنگاميكه جملات و عبارات با مقياس و نقاشي هاي گويا همراه نيست ديده ميشود كه بعضي از شاگردان در زمينه خواندن با مشكل مواجه شده نياز به كمك و راهنمايي فوق العاده هستند اما مسأله اختلال در خواندن زماني مطرح است كه كودك از نظر شنوايي و بينائي مشكلي نداشته و دچار هيچ گونه عقب ماندگي ذهني نيز نباشند. ورنون اختلال خواندن را به شرح زير معرفي كرده است. 1- عدم آمادگي براي خواندن. 2- معلوليتهاي جسماني مانند اشكالات ديداري و شنيداري. 3- اختلالات نودو شوريك. 4- نيروي زيستي كم. 5- عقب ماندگي عمومي رشد گفتار و اشكالات گفتاري. 6- محدوديت در واژه ها. 7- معلوليت هاي فرهنگي و اجتماعي. 8- عوامل شخصيتي. 9- عوامل اجتماعي. 10- عوامل محيطي. 11- عدم توجه مدرسه و تغييرمكرر كلاس يا آموزگار. 12- شرايط نامساعد خانه. 13- روشهاي آموزشي ناقص و تشكيلات ناقص مدرسه. 14- محتواي ناكافي متن خواندني كه حاوي ارزش باشد. 15- اشكال در درك موقعيت خفايي 16- عدم برتري طرفي. 17- اختلالات در قدرت حركتي. 18- تشخيص ضعيف بين تصاوير مشابه.
مشكل خواندن در واقع ساده ترين نشانه اي است كه به كمك آن ميتوان شكست كودك را در بسياري از زمينه هاي تحصيلي پيشبيني كرد. دانشآموزاني كه با ناتوانائيهاي خواندن رو به رو هستند ممكن است دركد خواني درك مطلب و يا هر دو جنبه خواندن دچار ضعف باشد. متداولترين مشكلات خواندن در بين دانشآموزان مبتلا به ناتواني يادگيري عبارتند : مشكلات كدخواني ؛ و مشكلات ادراك خواندن. دانشآموزاني كه در خواندن اختلال دارند در قدرت درك مطلب خواندن و بازشناسي كلمه خوانده شده و مهارت بلند خواني و انجام تكاليفي كه بر خواندن مبتني باشد ضعف نشان ميدهند.
درمان اختلال خواندن :
براي آنكه مهارت خواندن در كودكان روند رو به رشد داشته باشد ضروري است هماهنگي لازم ميان 3 نهاد خانه، مدرسه، ورسانه ها صورت گيرد. از آن جا كه در ابعاد مختلف اجتماعي ـ فرهنگي ـ اقتصادي و نقش اين 3 بر كسي پوشيده نيست. توجه برنامه ريزان آموزشي، مدارس رسانه ها و خانواده را به نكات زير جلب ميكند.
الف :برنامه ريزان آموزشي
: با دو برنامه ي درسي فارسي تجديد نظر شود. 2- در نظام ارزشيابي يادگيري خواندن به هدف ارزشيابي عميق تر در يادگيري خواندن درك مطلب استنباط و استنتاج، تجديد نظر صورت گيرد. 3- از روش هاي فعال و خلاق در تنظيم محتواي كتب درسي استفاده شود. 4- معلمان در زمينه ي علاقه مند كردن دانشآموزان به مطالعه آموزش ببينند .
ب ) اقدامات مدرسه :
1- به جاي انگيزه هاي بيروني مثل نمره يا جايزه انگيزه هاي دروني مثل لذت بردن از خواندن تقويت گردد. 2- در محيط مدرسه فرصتهاي تعامل فكري و اجتماعي بين دانشآموزان درزمينه خواندن ايجاد گردد. 3- براي آنكه دانشآموزان به خواندن علاقه مند شوند مطالب كتب درس متناسب با نيازهاي واقعي دانشآموزان تدوين شود. 4- در كنار كتب درسي، كتاب هاي مورد علاقه دانشآموزان با عناوين متنوع از طريق كتابخانه مدرسه در اختيار آنان قرار گيرد. از طريق قصه نويسي و قصه خواني به فعاليتهاي يادگيري خواندن توجه شود .براي درمان دانشآموزان بايد فرايند درمان مستلزم دانش، مهارت، و هنر درمانگر و تلاش سخت و پي گيرانه درمانجو است، همچنين مستلزم همكاري و صبر و حوصله كافي والدين درمانجو است.
خواندن به عنوان يك مهارت حياتي در جامعه، پايه يادگيري هم در محيط مدرسه و هم در خارج آنست. براي دست يابي به مهارتهاي خواندن لازم است از مراحلي گذر نمود. آمادگي خواندن، مرحله آغازين يادگيري خواندن ـ گسترش سريع مهارتهاي خواندن و پالايش خواندن. خواندن را ميتوان به دو نوع يادگيري عمده تقسيم كرد. بازشناسي كلمات وفهم خواندن، شيوه هاي متعدد وگزينه هايي براي مراحل آغازين خواندن روش هاي كد برگرداني آوا نگاري، زبان شناسي، تغيير الفباء شيوه تأكيد روي حروف آغازين كلمات، شيوه معماي تصويري شيوه ي تجربه زباني ـ شيوه چند حسي با برنامههاي خواندن انفرادي، خواندن برنامهئي، وسائل فني كمك آموزشي و لابراتوار هاي خواندن، برنامههاي ديگر مانند آموزش گروهي، بدون كلاس، انواع جديدفعاليتهاي انفرادي گروهي، استفاده از متخصصين و مشاوران سازماندهي جديد از جمله موارديست كه در داخل مدرسه ميتوانند در پيشبرد كيفيت خواندن كودكان ناتوان در يادگيري دخالت مستقيم داشته باشند.
تقويت حافظه و حافظه يادگيري :
اطلاعات و انتشارات موجود در جهان هر روز با سرعتي زياد افزايش مييابند. ما بايد بيشتر تواناييها و قدرت خود را براي به خاطر سپردن اطلاعات افزايش دهيم. تلاش زياد كافي نيست بلكه بايد شيوه هاي نوين يادگيري و به خاطر سپردن حل مشكلات را آموخت. وظيفه حافظه ضبط و به ياد آوردن تجربه و مفاهيم در ذهن است « ثبت » عبارت است از نقش كردن تجربه در ذهن ثبت با عملكرد عوامل مسلط بر ادراك انجام ميشود. هر چه ادراك روشنتر باشد ثبت بهتر صورت ميگيرد. مطالبي بهتر آموخته ميشوند كه براي يادگيري آنها دقت و توجه بيشتري به كار رفته است. دقت ممكن است بر اثر خستگي، اضطراب، نگراني و اشتغال خاطر و بي علاقگي به موضوع مختل شود. ولي علاقه به مواد درسي و آمادگي ذهني باعث ميشود دانشآموز سريعتر ياد بگيرد و اطلاعات انبار شده در حافظه دو گونه اند :نوع اول، مفاهيميكه به سرعت خلق ميشوند و در ظرف چند ثانيه به تدريج محو ميشوند و نوع دوم آنهايي كه از ثبات بيشتري برخوردارند و ممكن است تا پايان عمر در حافظه باقي بمانند. ميان حافظه كوتاه مدت و بلند مدت تفاوت زيادي وجود دارد. حافظه ي كوتاه مدت :يعني نگهداري آنچه ثبت شده به مدت چند ثانيه يا چند دقيقه توانايي ضبط در افراد گوناگون نيز فرق ميكند. ما ميتوانيم مطالبي رابهتر ضبط كنيم كه معناي آنها را خوب دريابيم. اگر مطالب را با دقت و تمركز و به اندازه ي كافي تمرين و تكرار كنيم ضبط آنها نيز در حافظه بهتر انجام ميشود. فرايند به ياد آوردن يك مطلب يا يك تجربه فرايند بسيار فعالي است. حافظه ي خوب ازآغاز دوره مدرسه كمك مؤثري است براي مؤفقيت در تحصيل حافطه ي نيرومند در يادگيري كليه ي درسها نقش اساسي دارد. داشتن حافظه اي نيرومند غريزي و مخصوص عده اي معين نيست حافظه را ميتوان مانند ساير استعدادهاي بدني پرورش داده تقويت كرد. با روزي 10 تا 15 دقيقه تمرين به صورت چند هفته ميتوان حافظه اي نيرومند شد. همه ي افراد صاحب حافظه اي مناسب دارند و ميتوانند آن را تقويت كنند يا چند نكته ساده و بعضي كارها ميتوان حافظه را تقويت كرد 1- استراحت به موقع و كافي تغذيه مناسب، ورزش و تفريح سالم ـ رعايت بهداشت فردي ـ جسمي و رواني و توجه به برنامه ريزي درزندگي و مطالعه درسها از جمله نكته هايي هستند كه حافظه را تقويت ميكنند. عواملي كه در نگهداري اطلاعات اثر مثبت دارند ـ راههاي تقويت نگهداري اطلاعات براي اينكه نگهداري يا بايگاني اطلاعات به بهترين نحو صورت گيرد ـ بايد شرايط ديگر را فراهم آوريم. 1- اثر حافظه شدت داشته باشد. 2- مطالب درآموختيها وارد حافظه ي بلند مدت را ياد نميشود. اهميت شدت اثر در حافظه. هر قدر يادگيري كارآمدتر باشد امكان نگهداري يا حفظ آن بيشتر است لذا براي آساني ميگوئيم حافظه و به ياد آوردن بستگي به وضع مهمييا موجود اثر يا شدت و ضعف ثبت درذهن ما دارد.
سن آغاز خواندن :
از هنگاميكه كودك با زبان نوشتاري در دنياي پيرامون خود برخورد ميكند فرايند يادگيري خواندن آغاز ميشود. بين مهارتهاي گفتاري و خواندن و نوشتن پيوند نزديكي وجود دارد. يادگيري خواندن به همان دليلي آغاز ميشود كه كودك حرف زدن را ياد ميگيرند. هنگاميكه كودك تلاش ميكند از محيط خود آگاه شود به سرعت در حال آگاه شدن از ارزش ارتباطات است. بنابراين هر چه زودتر خواندن را با كودك آغاز كنيد. او زودتر مهارتهاي اوليه براي رسيدن به مرحله ي خواندن خلاق و عميق را كسب خواهد كرد. خواندن خلاق روندي است كه از ابتداي تولد آغاز ميشود. كودك واژه ها را كه از آواهاي گوناگون تشكيل شده است ميشنود آن ها را به ذهن ميسپارد و سپس تعميمشان ميدهد. به تدريج معني جمله ها را كه از تركيب واژه ها ساخته شده اند درك ميكند به هنگام آموزش الفبا رمز خواني متن با يك نگاه گذرا به متن با واژه هايي را كه با ماهيت آنها به خوبي آشنا شده است حدس مي زند و به راحتي ميخواند. در چنين شرايطي كودك نياز به مكث روي تك تك صداها و آواها ندارد. او با پيشبيني و حدس خود نه براساس درك معنا بوجود آمده است، متن را به شكلي روان ميخواند. كودكان از سن 3 تا 4 سالگي در بسياري از عناصر اصلي زبان به مهارت لازم دست مييابند و گنجينه هاي لغات آن ها نسبتاٌ غني است. آن ها دراين سنين ميتوانند كلمات را به صورت هاي گوناگون در جملات مختلف به كار ببرند و در مكالمهي اوليه با دوستان، هم بازي ها و همسالان مهارت لازم را از خود نشان ميدهند. اما مشكل اصلي آ»نها آموختن خواندن و نوشتن است. براي اين كه كودكان بخوانند بايد دانش زبان را كه با آن سخن ميگويند بياموزند و لغات و موارد استفاده از زبان را براي فهم زبان نوشتاري به كار بگيرند. برخي از متخصصان تعليم و تربيت معتقدند كه آموزش رسميخواندن را نبايد قبل از كلاس اول شروع كرده و مورفت واشبون به اين نتيجه رسيدند كه بهترين زمان براي آموزش خواندن موقعي است كه كودك به سن عقلي شش سال و شش ماه مي رسد. بدين ترتيب آموزش خواندن در اغلب مدارس در سال اول دبستان آغاز ميشود. در كشور ايران، سن آغاز آموزش رسميخواندن را شش سالگي تمام ميدانند و در مدارس دولتي و غير دولتي ايران چنان چه يك روز از سن رسميكم تر باشد، كودك در پايه اول ثبت نام نميشود.
...
پیشینه و مبانی نظری یادگیری خواندو ونوشتن دانش آموزان_1556874986_26508_5739_1349.zip0.04 MB |