فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق پیشینه و مبانی نظری نقش و اهمیت هنر دارای 28 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
نقش و اهمیت هنر
ادبیات و هنر از پدیده هایی هستند که همواره نقشی موثر در زندگی انسان داشته و از دیرباز مورد نظر فلاسفه، اندیشمندان و مربیان بوده است، چنانکه مکاتب گوناگون فکری، سیاسی و اعتقادی به هنر به منزله وسیله کارآمد جهت توسعه مفاهیم و معارف در جامعه و پرورش انسان به گونه ای متناسب با هدف های خود به کار گرفته اند. البته در بیان عوامل و علل اصلی پیدایش هنر، تفاوت نظر وجود دارد، چنانکه گروهی خاستگاه هنر را همان نیازهای اجتماعی و بر اساس تکامل اجزا تولید در روابط اجتماعی دانسته و عده ای بر غریزی بودن آن و ارتباطش با تمایلات و احساسات درونی انسان تاکید می ورزند. به هر حال این واقعیت که هنر به عنوان یکی از قدیمی ترین پدیده های انسانی و اجتماعی که در دوران مختلف و فرهنگ ها و جوامع گوناگون وجود داشته و در مراسم مذهبی و اجتماعی نقش بارزی را عهده دار بوده است، غالبا از اتفاق نظر کامل صاحب نظران برخوردار می باشد (احسانی،1382).
در زمان فیلسوفان یونانی راجع به هنر و کار هنری، بحث های متعددی شده است.افلاطون معتقد بود که شاعر به عنوان هنرمند، موجودی مقدس است و هرگز امکان ندارد شعری بسراید مگر اینکه به وی الهام شود. همین اندیسه را در آرای سنت آگوستین، حکیم الهی دوران وسطای غرب، نیز می توان ملاحظه کرد.او معتقد بود که خلاقیت هنری، الهام خدایی است. بعدها اسپینوازا آفرینش های هنری را نیز از نیروهای ماوراءالطبیعه جدا دانست و در اوایل قرن 19 افرادی نظیر شلینگ، شوپنهاور و هربارت ، آفرینش های هنری را در باب ضمیر ناخودآگاهی آدمی تبین کردند. ارسطو در کتاب شعر خود این عقیده را مطرح کرده بود که هنر می تواند موجب صافی روان، تزکیه نفس و تصفیه باطن گردد (منطقی ،1375).
امروزه هنردرمانی در گستره وسیعی در سطح بیمارستان های روانی، کلینیک های توانبخشی، اقامتگاه سالمندان و مدارس به کار گرفته می شود.دکتر جابر عناصری در کتاب " مردم شناسی و روان شناسی هنری " در قسمتی از تجربیات خود، در اثرات هنر درمانی در مراکز توانبخشی می نویسد : در کودکان معلولی که از ابراز عقاید خود به طور وضوح عاجزند، حرکات نمایشی را وسیله ای برای ابراز عقاید و احساسات خود و بیان مشکلات و علایقشان قرار می دهند. از طریق بازی نمایشی به سادگی می توان با این کودکان ارتباط برقرار کرد.بازی های نمایشی باعث رابطه حسنه با این کودکان می شود و این کودکان ضمن مقایسه رفتار و گفتار خود با اعضای دیگر به خودشناسی بهتری نایل می آیند و در میان گروه احساس مسئولیت می کنند و معیارهای گروه را حتی الامکان رعایت می کنند (منطقی ، 1375).
تعریف نمایش
:نمایش
.Drama
1
مفهمومی است که یک هستی مطلق و یگانه ندارد و تعریف های متعددی برای آن ذکر شده است (جنینگز
.Jenninges
2
، 1987). هنر،فعالیت و اشتیاق یا غریزه انسانی که در نمایش تجلی می یابد، چنان در ژرفای تار و پود انسان و پی گرفت های وی تنیده شده اند که تعیین یک حد و مرز قاطع بین فعالیت های عام تر و نمایش تقریبا ناممکن است (تعاونی، 1382). بسیاری از مردم ، نمایش و تئاتر را با هم مرتبط می دانند اما در حقیقت این دو مفهموم متفاوتند. نمایش یک نجربه شخصی است (کلمه از واژه یونانی
Drao
می آید به معنای
I Do
یا
I struggle
). تئاتر در ارتباط با تجربه با دیگران شکل می گیرد (واژه ای که از کلمه یونانی
Theatron
می آید به معنای مکانی برای نمایش دادن (دیدن) (کاسون،2006). نمایش را می توان کنشی تقلیدی دانست،کنشی برای تقلید و بازنمایی رفتار بشر. عاملی که نمایش را نمایش می سازد، دقیقا بیرون و فراسوی واژه ها قرار دارد و عبارت از کنش یا عملکردی است که به اندیشه مفهوم مورد نظر پدید آورنده اثر، تحقق کامل می بخشد. هنر نمایش عینی ترین و ملموس ترین شکل باز آفرینی موقعیت ها و روابط انسانی است زیرا نمایش بر خلاف قالب های روایتی که بازگویی رویدادهای گذشته و خاتمه یافته گرایش دارند،در ابدیت زمان حال جاری است؛ در اکنون و اینجا نه در آن وقت ها و آن جاها (وینیکات، 1974). بالعکس، تئاتر اجرای آگاهانه یک متن یا یک موضوع از پیش تعیین شده است که هدف های متعددی را دنبال می کند؛تئاتر آموزش می دهد،ارشاد میکند،سرگرم میکندو نیز در دراه کشف جهان و الهام بخشیدن به تماشاگران گام بر میدارد. بنابراین تئاتر وسیله ای می شود که انسان توسط آن جان خود را تعریف می کند، یا از طریق آن از واقعیت های تلخ می گریزد (براکت
3.Brockett
،1977). در نگاهی کلی می توان نمایش و تئاتر را قالبی برای اندیشه، روندی برای شناخت و شیوه ای برای برگرداندن مفاهیم انتزاعی به شرایط ملموس انسانی دانست. به عبارت دیگر، تئاتر، انبوه تماشاگر را از صورت مجموعه ای مرکب از انسان های منفرد خارج و تبدیل به ناهشیار جمعی می کند. نمایش و تئاتر به عنوان یک وسیله بیانی و ارتباطی - گذشته از داستان گوییی و یا بازنمایی رویدادها به باز آفرینی حالت های عاطفی انسان و شرکت دادن تماشاگران در عواطف گوناگون می پردازند. و به وسیله تبدیل می شوند که دامنه تجربیات انسانی را گسترش می دهند و بسط و توسعه ظرفیت آنان برای درک عواطف غنی تر ،ظریف تر و رفیع تر را در پی دارند (تعاونی،1382).
خاستگاه نمایش:
تاريخ گذشته تا امروز را، بار دیگر از سر آغاز می کنیم. انسان در حالی دیده می شود که برگ درختان و پوست درندگان را پوشیده و دردل غارها جان پناه ساخته است. چشمگیرترین نمود میان آنها ،وحشت جانکاهی است که از کنش های طبیعت دارند. در فصول گوناگون ، زمین و آسمان چهره دگرگون می کنند. انسان به شگفتی آن می نگرد و رازی ناشناس او را به خود سرگرم می کند. باری شکار می رود و در پناهگاه خود شکار می کند. ولی انسان در برابر تمامی این نا آگاهی سر تسلیم فرود نمی آورد، پس به اندیشه می پردازد؛ باری هر کنش طبیعی نیرویی ورای توانایی خود می جوید و آن نیرو را به باور می کند و در جست و جوی راهی بر می آید تا او را به عنوان نیرو پیوند دهد. بدین ترتیب، نیایش،آیین
1.Ritual
و اسطوره
2.Myth
پدیدار می شود که خود سر چشمه هنر نمایش است (شادروان، 1377). رایج ترین نظریه خاستگاه تئاتر بر آن است که تئاتر از دل اسطوره و آیین به در آمده، و متحول شده است.پیش از دوران نوشتاری و در بیان جوامع ابتدایی، آیین ها شکلی از معرفت و وسیله ای برای ضبط وقایع، مقدسات،آداب و تاریخ اقوام بودند. هم نمایش آیینی تماشاگران را در خود اجرا کننده نیز بودند، در فعالیتی خلاق و جمعی به وحدت می رساند، حقیقت فردی شرکت کنندگان را با حقیقت جهانی و کیهانی آنان معادل می کرد و نیروی معنوی و روحانی قبیله یا جماعت راآازاد می ساخت. آیین در دوران شفاهی، کاربردی همه جانبه داشت و مهم ترین وسیله ارتباط جمعی محسوب می شد و کما بیش همان وظایفی را بر عهده می گرفت که امروزه برای تئاتر مقصور است. بنابراین آیین ها توانستند عناصری را فراهم آورند که پیدایی و تحولات آینده تئاتر بدان ها وابسته بود؛ عناصری مانند محل اجرا، اجرا کنندگان ،حرکت نمایشی و تماشاگران. محتوای آیین صورت نوشتاری نداشت، بلکه بر اثر تکرار و تداوم به شکل مناسکی بسیار دقیق در فرهنگ شفاهی قبایل پذیرفته و پالوده می شد. از هنگامی که برای اجرای آیین ها متنی تهیه شد. آنچه امروز تئاتر می نامیم زاده شد. از آن پس، تئاتر همچون فعالیتی مستقل و خلاق قاعده بندی شد و به صورت های متنوع ،پا به پاب تمدن های مختلف بشری به حیات خود ادامه داد (براکت،1977). می توان به مراسم آیینی رویدادی تئاتر یا نمایش و به به عنوان مراسم آیینی نگریست.نمایش در زمان در زمان حال ازلی و ابدی جریان دارد. مراسم آیینی نیز به وسیله شرکت دادن حضار در وقایع و مفاهیمی که ابدی و بنابریان تا بی نهایت قابل تکرارند، بعد زمان از را میان بر می دارد .هدف مراسم آیینی و نمایش - هر دو- عبارت است از دست یافتن به مرحله آگاهی بالاتر، دریافت بصیرتی چشمگیر در مورد ماهیت هستی، بازسازی توان انسان برای رودر رو شدن با جهان ،تزکیه و پالایش، ارتباط، روشنگری و اشراق (تعاونی،1382). آیین ها و تئاتر از عوامل اساسی مشابهی استفاده می کنند.موسیقی، رقص، گفتار، نقاب، لباس، اجرا کنندگان ،تماشاگرو صحنه. می توان گفت تاریخ تئاتر عبارت از تغییراتی است که عقاید انسان در طول زمان درباره خود و جهان پیدا کرده است. گاهی تئاتر و آیین در هم ادغام شده اند، اما در جوامع پیشرفته هر یک کارکرد معین خود را دارند. اگرچه باید گفت که مرز این دو، همیشه به دقت روشن نیست (براکت، 1977).
سنت های نمایشی تاتر عروسکی،به حدود 4هزار سال قبل برمی گردد و حتی شواهدی وجود دارد که نشان می دهد در سرزمین هایی نمایش عروسکی، قبل ار تاتر با بازیگرهای انسانی وجود داشته است. در شرق نفوذ شدید این هنر را بر تاتر انسانی، رقص های سنتی و گونه های مختلف درام (نمایش، قصه نویسی ....) می توان مشاهده کرد. در واقع در این سرزمین ها، از دیرباز نمایش عروسکی به عنوان یک هنر اجرایی پراهمیت، مورد توجه قرار گرفته است. در غرب هنرمندانی مانند مولیر، ژان کوکتو، کلی،شاو، موتزارت، گوته و گریگ همگی توجه بسیاری به نمایش عروسکی نشان داده اند. با وجود این،نمایش عروسکی به سبب واژه "عروسک"، بیشتر یک فعالیت پیش پاافتاده برای کودکان کم سن و سال را تداعی می کند و البته جهان تاتر عروسکی، خود به شدت مسئول پدید آمدن این تصویر است. در قرن نوزدهم این هنر به عنوان یک سرگرمی برای کودکان در نظر گرفته شد و از آن پس، هر روز پافشاری بر این نکته افزون و افزون تر گردید. حتی در جاهایی بعد "کاردستی" (تهیه عروسک های دست ساز)، بیش از جنبه اجرایی و هنر نمایشی تاتر عروسکی، جلوه داشته است. توسعه و رشد نمایش عروسکی در 35 سال گذشته و از کشور انگلستان، با این ترتیب آغاز شد که معلم ها به دنبال راه هایی می گشتند تا کودکان را به یادگیری،از طریق تجربه و اشکال جایگزین خلاقه ترغیب کنند (اسماعیلی و بهاری، 1385).
بسیاری از انسان شناسان معتقدند که انسان اولیه، اولین صورت خیالین را به شکل بت ها ساخت. او می خواست مخلوقات قدرتمندی داشته باشد (که خدایان نامیده می شدند) و با آن ها ارتباط برقرار کند. با داشتن چنین خدایانی او می توانست خود را با آن ها تسلیم کند یا آن ها را تحت تاثیر خود قرار دهد.نیاز به چنین قدرت های فراطبیعی موجب گسترش تعداد زیادی مراسم و آیین گردید. و در نهایت این ساخته ها به موجوداتی مقصل بندی شده و دست ساز یعنی عروسک ها تبدیل شدند،عروسک هایی که از جهان صورت های خیالین باقی مانده اند.مراسم باروری، پرستش نیاکان و مراسم سوگواری در سراسر جهان به وسیله ساخته ها و عروسک ها اجرا می شده اند. باستان شناسان هنگام حفاری قبرهای قدیمی، تعداد زیادی تمثال های مراسم سوگواری یافته اند که بعضی از آن ها عروسک بوده اند (مسعودی ،1386).
نمایش به عنوان درمان:
تئاتر فعالیتی جدا از واقعیت های روزمره زندگی است، اما با این حال،کارکردی حیاتی در باز آفرینی واقعیت ها دارد.تئاتر تنها مکانی است که در آن ارتباط بخش هشیار و ناهشیار ذهن برقرار می شود و فرایندهای عاطفی بشر شکل می گیرد و مقدمات فرایندهای شناختی را فراهم می سازد (جونز
P
،
.Jones
1
،1996). نمایش به انسان اعتماد به نفس میدهد، تخیلات را به شکلی قابل قبول آزاد می سازدو به طور کلی اعمال جسمانی و ذهنی را هماهنگ می کند (لیند کوسیت
M
،
.LindKvist
2
،1977).از دیدگاه اورینوف
N
،
.Errenioff
3
(1927)، تئاتر عزیز دگرگون شدن و مواجهه تصاویری از بیرون با تصاویری است که از درون خلق می شوند. الاس
J
،
...
پیشینه و مبانی نظری نقش و اهمیت هنر_1556801691_26437_5739_1309.zip0.06 MB |