فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق پیشینه و مبانی نظری معلوليت جسمي دارای 37 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
مبانی نظری و پیشینه تحقیق معلوليت جسمي- حركتي و خلاقیت
پيشينه تحقيق:
فرانك بارون
- F.Baron
اولين كسي بود كه تحقيق تطبيقي چندجانبهاي را در مورد سليقهها و ترجيحات افراد خلاق و غيرخلاق انجام داد. او بر مبناي يك آزمون خلاقيت دو گروه را تشكيل داد. يك گروه مركب از 25 نفر خلاقترين افراد و گروه ديگر باز هم مركب از 25 نفر كه از نظر خلاقيت در پايينترين سطح قرار داشتند.
تجزيه و تحليل خصوصيات آزمودنيها به وسيله اعضاي مؤسسه شخصيت انجام گرفت اين امكان را فراهم كرد كه بارون در گروه فوق را چنين توصيف كرد: ميزان آگاهي افراد خلاق از مسائل امور زياد است، نسبت به مسائل بينايي بيعلاقه هستند و بالاخره مبتكر، با همت، پرانرژي و صبور هستند. اين توصيفها با عقايدي كه معمولاً درباره اصالت جويي و تخيل سازنده ابراز شده است كاملاً تطبيق دارد. بارون مشخصترين كيفيات افراد خلاق را رواني عقيده، بديههگويي، رواني كلام و نيز آنچه كه او آن را «سهولت انجام محركهاي مختلف خواند، ميداند، اين مفهوم آخري در واقع همان گروهبندي وسيع است كه توسط بروند تشريح شده است.
معروفترين تحقيق تطبيقي كه درباره ارتباط ويژگيهاي فردي و خلاقيت انجام گرفته است به ترمن
- Terman
و همكارانش تعلق دارد كه حدوداً به مدت چهل سال 528 آزمودني سرآمد را مورد بررسي قرار دادند.
تحقيقات پيشين اضطراب را نيز مشخصهاي يافتهاند كه مانع خلاقيت ميشود. البته دادههاي موجود اين مورد بحثانگيز است. براي مثال وايت
- white
ثابت كرد اشخاصي كه ميزان اضطراب آنها زياد است به طور معنيداري بهتر عمل ميكنند. (مايلي، ميترا، 80- 1379).
در همينجا بايد اضافه كنيم كه آزمايشهاي معيني نيز نبودن همبستگي بين صفات خاص شخصيت و خلاقيت را آشكار ساخته است. مثلاً «جان كازي»
- Jhon cazy
هيچ تفاوت قابل ملاحظهاي از نظر مسائل اجتماعي بين آزمودنيهاي «خلاقتر» و با «خلاقيت كمتر» كشف نكرد و نتايج آزمايشهاي آيزن اشتات
- Eiesentat
نتوانست اين فرضيه را كه افراد خلاق در موقعيتهاي اضطراري پاسخ تكليف يافتهتر ارائه ميدهند مورد تأييد قرار دهد. رمي شوون
- Remy chawin
با مطالعه شرح حال دانشمندان و افراد مشهور طرح ترمن وارد ميكند و اظهار ميدارد كه توفيق در روابط اجتماعي، معيني منش كاملاً متعادلي كه به نظر ترمن كودك خلاق را متمايز ميكند به ندرت در كودكي رجال بزرگ ديده ميشود. ولي او هم نتيجه ميگيرد كه براي نابغه بودن به منش و نيرويي نياز است كه در معمول برتر باشد تا بتوان فكر خارقالعادهاي را به ديگران بقبولاند (ميناكاري، محمود، 1365).
بررسي تاريخ:
تعريف خلاقيت:
بيش از پرداختن به تعاريف خلاقيت اشاراتي كوتاه به تاريخچه آن ميشود. امروزه ديگر بر كسي پوشيده نيست كه تفكر خلاق و تبلور بيروني آن يعني توليدات خلاقه يكي از عاليترين جلوههاي بشري است ولي بايد گفت عمر اين مفهوم ورود آن به ادبيات روانشناسي بيش از چند دهه نميگذرد. همان طور كه گيلفورد اظهار نمود شايد يكي از موضوعاتي كه در روانشناسي بسيار مورد بيتوجهي قرار گرفته خلاقيت است و اين در حالي است كه هر چه زمان پيش ميرود نياز انسان به ابعاد گوناگون آن طيف وسيعتري به خود ميگيرد. سالهاي 1941 را با به سالهاي گمنامي خلاقيت برشمرد، و شايد سالهاي 1950 به بعد را سالهاي ترقي خلاقيت دانست. به اين دليل كه اين بيهيچ شرح و بسطي به فرآيندهاي عالي ذهن اضافه گرديد.
شايد يكي از دلايلي كه سبب گرديد نظريهپردازان و معتقدان از خلاقيت دوري جويند به تعريف وتوصيه آن مربوط ميشود. خلاقيت از ديربازمفهومي اغفال كننده، مبهم و حتي افسانهاي تلقي شده است. و اين سردرگمي حتي امروزه نيز وجود دارد. عليرغم تحقيقات فراوان و نسبتاًجامع عقيده بر آن است كه خلاقيت اشاره به چندين مفهوم گوناگون دارد. بنابراين با وجود چنين ديدگاههايي ارائه يك تعريف جامعه مورد قبول همگان باشد مشكل است. معهذا اين ادعا به معناي آن نيست كه نميتوان تعريفي را در مورد خلاقيت ارايه كرد (فلاول و ماركمن، 1985، جواديان 1369).
در فرهنگ لغت عميد ابداع يا آفرينش به معناي چيزي نوآوردن يا كاري تازه كردن آمده است. معني دقيقتر آن عبارت است از پديد آوردن چيزي كه سابقاً نبوده است.
ولي در تعاريف روانشناسي ابداع و خلاقيت بدينگونه متمايز از يكديگر نيستند و در واقع همپوشي نزديك با يكديگر دارند. يعني ابداع نه تنها جدا از خلاقيت نيست بلكه از عناصر اصلي آن به حساب ميرود. خلاقيت گاهي شكل تازهاي از ديدهها و توليدات فراموش شده است. به عبارتي ايدههايي قديمي زيرساز خلاقيت نوين اندوگاهي خلاقيت مبتني بر هيچ انديشه از پيش فرض شده نيست و جرقههاي آن بسيار نو و تازه است يعني فرد خلاق عليرغم اين كه ممكن است توليد او در جاي ديگر ثبت شده باشد مبادرت به آفرينش كند. (افروز، 1371).
...
پیشینه و مبانی نظری معلوليت جسمي_1556647353_26326_5739_1459.zip0.03 MB |