لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پروپوزال
نوع فایل : .doc( قابل ويرايش و آماده ارائه )
تعداد صفحه 33 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
رفتار آدمی بر اساس دو دسته عوامل تحت تأثیر قرار می گیرد. یک دسته خصوصیات، توانایی ها و قدرت های کم و بیش دایمی هستند و دسته دیگر رشته عواملی موقتی هستند که مهمترین آنها را انگیزش تشکیل می دهد(عظیمی: 1381: 32). انگیزش از ریشه لاتین
Movere
به معنی حرکت دادن مشتق شده است(استرز و پرتر). انگیزش را می توان ساختار لازم برای فعالیت یک موجود زنده فرض کرد و اجزاء ترکیب کننده انگیرش که به نوع خاص از رفتار مربوط می شود را انگیزه
.Motive
می نامند(ریچارد و باری، 1377: 4). از دیدگاه دیگر می توان گفت انگیزش یعنی گرایش ویژه یا گرایش نسبتاً ثابت زمانی است که به موقعیت بستگی ندارد. مانند انگیزه پیشرفت و انگیزه پیوند جویی. انگیزش، مجموع متغییرهای پیچیده ارگانیزمی و محیطی است که کنش آنها به فعالیت عمومی و جهت دار احساس و رفتار منجر می شود(خداپناهی: 1386: 54).
ویکتوروروم
.Wroom
(1964) انگیزش را فرآیندی تصور می کند که گرایش هایی را که توسط انسان یا موجودات زنده دیگر صورت می پذیرد، تحت نفود قرار می دهد( استرز و پرتر، 1979: 134). فرآیند انگیزش به نیروهای پیچیده ای از نیازها، شرایط کنش زا یا مکانیسم های دیگری اطلاق می شود که فعالیت فرد را برای تحقق هدف های وی، آغاز کرده و به آن تداوم می بخشد(نایلی، 1372: 122). همچنین می توان انگیزش را یک فرآیند درونی دانست که فرد را برای اقدام به عمل یا رفتار ویژه ای هدایت کند. پس لازم است بگوییم که انگیزش ساختاری فرضی است، یعنی نمی توان به گونه ای مستقیم آن را مشاهده کرد. تنها چیزی که می توانیم ببینیم رفتار شخص و محیطی است که در آن فعالیت می کند. انگیزش چیزی است که در درون فرد و در کنش محیطی که ما فرض کرده ایم، موجب تحریک، جهت دادن و پایایی رفتار می شود. انگیزش با توجه به دانش کنونی ما، به طور مستقیم سنجش پذیر نیست. انگیزش دارای کاربردی مفهومی است، زیرا به ما خاطر نشان می سازد که بحث انگیزش درباره طرحی مفهومی صحبت می کند که در شناخت رفتار مار را یاری می دهد. در این صورت خواهیم گفت که برداشت ها و مفاهیم ما درست است اما آنها همچنان برداشت و مفهوم باقی خواهند ماند، جایز الخطا هستند و ما باید همچنان آماده تجدید نظر در آنها باشیم( محمد آبادی ، 1382: 31). در این فصل به تبیین موضوع تحقیق ، اهمیت، ضرورت ، بیان مسأله، اهدف ، سوالات و فرضیه های تحقیق خواهیم پرداخت و در انتها متغیر های تحقیق را به طور خلاصه تعریف خواهیم کرد.
بیان مسأله
نیروی انسانی ، مهمترین وارزشمندترین عامل، از منابع مختلف تولید است. عامل انسانی در سازمان، کلیه کارکنان شاغل در سازمان اعم از مدیران، سرپرستان، کارشناسان، کارمندان و کارگران را در سطوح مختلف شغلی دربرمی گیرد واشتغال از جمله مسائلى است که همیشه، دولتها و ملتها را به خود مشغول است.هر چند شغل و حرفه به ظاهر، به بعد معیشتى انسانها مربوط مىشود، ولى با بعد فردى، خانوادگى، اجتماعى، سیاسى و فرهنگى آنان نیز ارتباطى تنگاتنگ دارد.
روشن است عدم توجه کافی به منابع انسانی یکی از آفت های مهم مدیریت در جوامع صنعتی می باشد وتوجه کافی به منابع انسانی باعث ایجاد منابع انسانی موثر و کارا در سازمان می شود و می تواند یک مزیت رقابتی برای هر سازمانی باشد.
انگیزششغلى حوزهاى است که در آن دیدگاههاى روانشناسی اجتماعى، جامعهشناختى، اقتصادى، علوم سیاسى و تربیتى هر یک به سهم خود در آن سخن گفتهاند. امروزه در هر کشورى، هزاران هزار شغل و حرفه وجود دارد که افراد به آن اشتغال داشته ، به زندگى خود ادامه مىدهند.آنچه همواره مورد توجه روانشناسان و اندیشمندان علوم اجتماعى بوده انگیزششغلى افراد و آثار این انگیزش در روحیه آنها و بازدهى کارشان مىباشد.اگر کسى به شغل خود علاقهمند باشد، خلاقیت و استعداد وى در زمینه کارىاش شکوفا خواهد شد و هرگز دچار خستگى و افسردگى نخواهد شد.به عکس، اگر کسى از حرفهاش راضى نباشد و انگیزه ای برای انجام کار در سازمان نداشته باشد ، هم خودش دچار افسردگى و سرخوردگى مىشود و هم کارش بىنتیجه خواهد بود.بحث بهرهوری و ارتقای انگیزش در کارکنان و انگیزش شغلی آنها، از جمله مباحث مدیریتی امروز است که از اهمیت خاصی برخوردار است. انگیزش از دیدگاه علم مدیریت امروز، مهمترین زمینه و عامل انجام کار در سازمانها و در نهایت بهره وری به شمار میرود
.
اهمیت و ضرورت تحقیق
در ضرورت شناخت انگیزههای نیروی انسانی این نکته نیز حائز اهمیت است که تقریباً همه انسانها بخش اعظم زندگی خود را در محیطهای سازمانی سپری میکنند و کار، تجربهای است که اکثریت آن را کسب میکنند و چون جامعه ما شدیداً به عملکرد اثربخش و کارآمد سازمانهای خود متکی است، بنابراین ضرورت دارد که از یک نیروی برانگیخته برخوردار باشد. امروزه اهمیت انگیزش در کارکرد، امری شناخته شده و بدیهی است و موضوع مورد توجه در مدیریت نیروی انسانی نیز است. توجه به این عامل بیانگر میزان اهمیتی است که مدیریتها برای نیروی انسانی بهعنوان یکی از سرمایههای ارزشمند قائل هستند
.
نظریهپردازان مدیریت معتقدند که انگیزش وسیلهای است در دست مدیران که تمایل رسیدن به هدف معینی را پیوسته در کارکنان ایجاد میکنند
.
بارزترین رمز موفقیت مدیران، شناخت و ایجاد انگیزههای درونی افراد در سازمان است و مدیریت به معنی واقعی عبارتاست از: ایجاد تشویق و ترغیب افراد سازمانی در راه بهثمر رسیدن فعالیتهای همگانی به نحو مطلوب. پس به خاطر اینکه تشویق و ترغیب را در افراد سازمانی نضج و گسترش دهیم لازم است که کاربرد نیروهای مجذوب انگیزشی افراد را بشناسیم
.
عامل انگیزههای انسانی برای کار، فراتر از همه عوامل است چرا که شرایط اصلی پرداختن به هر امری، وجود محرک یا انگیزه است. بنابراین هرکوششی که در زمینه چگونگی بهتر اداره کردن انسانها صورت گیرد مستلزم کشف نیازهای اساسی، درک انگیزههای رفتاری افراد و عکسالعملگروههای مختلف کاری است. بنابراین شناخت فرد در سازمان و پی بردن به مبانی رفتارش و در نتیجه انگیزش او در حقیقت یکی از حیاتیترین و مشکلترین وظایف مدیران را تشکیل میدهد
.
پژوهشها نشان داده است که اگر انگیزههای اصلی و مهم فرد در زمینه شغل او و کارهایی که انجام میدهد ارضا شوند، رضایت شغلی زیاد ترخواهد شد و انگیزه فعالیت را بیشتر کرده و چنین افرادی در جهت تأمین هدفهای سازمان موفقتر خواهند بود. نیروی انسانی تشکیل دهنده هر سازمان، افرادی با احساس هستند که اگر انگیزش کافی داشته باشند، استعداد ومهارت خودرادرخدمت سازمان به کار خواهند گرفت و چرخهای آن را به حرکت در خواهند آورد و از این رو است که موفقیت و پیشرفت هر سازمانی به نیروهای انسانی آن بستگی دارد
.
انسانها نه فقط از لحاظ توانایی انجام کار بلکه از لحاظ میل یا اراده انجام کار یا انگیزش تفاوت دارند. انگیزش افراد به نیروی انگیزههای آنها بستگی دارد. انگیزهها را گاهی بهعنوان نیازها، تمایلات، سلایقهایا محرکهای درونی تعریف میکنند. انگیزهها که چراهای رفتاری هستند، ماهیتاً دلیل اصلی عمل به شمار میروند. بنابراین انگیزش، ایجاد یا بهطورکلی وجود چنان حالت کشش و رغبت و تمایلی در فرد است که او را به انجام عملی در جهتی خاص بر میانگیزد
.
به دیگر سخن مجموعه شرایط و اوضاع و احوالی که باعث میشود فرد از درون به فعالیت درآید انگیزش است. بنیان و بنیاد ریشههای انگیزشی انسان نیاز اجتماعی و فردی است، چون افراد انسانی هرکدام شخصیتی منحصر به فرد هستند، از این رو هر فرد دارای نیازهای به خصوصی است و هر نیاز دارای انگیزههای مخصوص به خود اوست. از طرف دیگر عوامل و عناصر گوناگون و متنوعی بهطور انفرادی یا توأماً در انگیزش افراد مؤثر است. عوامل گروهی، اجتماعی و روانی نقش چشمگیری در شکلدادن به نحوه رفتار افراد ایفا میکند. انسان به وسیله انگیزندههای گوناگون، متغیر، پیچیده ودر مواردی همبسته و وابسته و متأثر از عوامل زمانی و مکانی برانگیخته میشود
.
اگر بخواهیم افراد در محیط کار با میل و رغبت وظایف خود را انجام دهند،
باید از این نیازمندیها و آرزوها آگاه شویم و محیطی به وجود آوریم تا این خواستها و امیال اقناع شوند و انگیزهها سیراب شوند. در چنین محیطی که به نیازهای عاطفی و روانی و اجتماعی کارکنان توجه کافی شود، انتظارمیرود که افراد نسبت به محیط کار خود تعلق و وابستگی احساس کنند، علاقه و انگیزه تلاش آنان افزایش یابد و بنابراین با روحیه و رضایت خاطر بیشتر به کار خود مشغول شوند
.
اهداف تحقیق
اهدف اصلي
شناسایی عوامل موثر بر انگیزش شغلی کارکنان شهرداری شاهرود
بررسی رابطه عوامل سازمانی و انگیزش شغلی کارکنان شهرداری شاهرود
بررسی رابطه عوامل محیطی و انگیزش شغلی کارکنان شهرداری شاهرود
بررسی رابطه عوامل فردی و انگیزش شغلی کارکنان شهرداری شاهرود
بررسی رابطه ماهیت شغل و انگیزش شغلی کارکنان شهرداری شاهرود
...
پروپوزال بررسی و شناسایی عوامل موثر بر انگیزش شغلی کارکنان شهرداری شاهرود_1553777725_24284_5739_1379.zip0.08 MB |