فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق ادبیات نظری تحقیق دیدگاه آلوسی و علامه طباطبایی در مورد توحید و صفات الهی دارای 36 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
توحید و صفات ازنگاه آلوسی و نقد آن
یکی از مسائل مهم همه ادیان آسمانی، مسئله توحید و اثبات یکتایی و یگانگی، وحدانیت و احدیت ذات حق است، توحید به معنی نفی شریک و نفی تعدد و نفی ترکیب است، خداوند، شریک و جزء ندارد، متعدد و مرکب نیست، بی شریک و یگانه، بی جزء و واحد واحد، و بسیط محض است. مراد از توحید و صفات اینکه ذات خدا بی همتا و بی نظیر و یکتاست. صفات خدا نیز همانند و نظیر ندارد و خداوند در صفاتش یکتا و واحد است.
1.لطف الله صافی،الهیات در نهج البلاغه،ص147 -133.
- صفات خداوند
در یک تقسیم بندی کلی، صفات خداوند به دو دسته، ثبوتیه و سلبیه تقسیم می شود.
صفات ثبوتیه: صفاتی که خداوند متصف به آنهاست، چون ذات پروردگار عالم به آنها آراسته است و به آن صفات جمال و کمال نیز می گویند.
صفات سلبیه: به صفاتی که در وجود خداوند نیست و خداوند از آنها منزه است، صفات سلبیه یا جلال می گویند. چون ذات پروردگار پیراسته از آنهاست.
-اختلاف دیدگاه در صفات الهی
قبل از ورود به بحث دیدگاه مفسران تفسیری لازم است نکاتی در باره اختلاف عقائد فِرَق اسلامی در باره توحید و صفات بیان شود.
شهرستانی در کتاب ملل و نحل در این باره می فرماید: گروهی از پیشینیان (سَلَف) برای خداوند صفات ازلی، علم، قدرت، حیات، اراده، سمع، کلام و...اثبات کردند هم چنین برای خداوند صفاتی مانند یدین، وجه و...اثبات نموده و آنها را تأویل نمی کنند و آنها را صفات خبریه می نامند. به این گروه صفاتیه می گویند.
.شهرستانی،ملل ونحل،ص104.
برخی معتقد به تشبیه خداوند به انسان هستند، یعنی کسانی که در مساله شناخت خداوند و تحلیل صفات او به ویژه خبریه یعنی آن دسته از صفت ها و نسبت هایی که مشتمل بر جنبه های جسمانی است یا به چنین جنبه هایی اشاره دارد، خداوند را به انسان و دیگر آفریدگان همانند کرده اند یا چیزی گفته اند که مستلزم چنین تشبیهی است و یا صفات خداوند را با صفات انسان و دیگر آفریدگان همانند دانسته اند.
شهرستانی در باره عقائد معتزله می گوید:
«عقیده ای که همه معتزلیان را در بر می گیرد این است که خداوند قدیم است و قدم اَخَصّ اوصاف ذات خداوند است، آنان اوصاف قدیم را بطور کلی نفی کرده [صفات زاید بر ذات] گفته اند مانند: او عالم است به ذات خود، قادر است به ذات خود، حیّ است به ذات خود و نه به واسطه علمی و قدرتی و حیاتی ،... آنان بر نفی رؤیت خداوند به چشم در سرای قرار و نفی تشبیه از او از هر جنبه، اعم از جهت، مکان، صورت، جسم، تحیّز، زوال، تغییر، و نیز تأثّر، اتفاق نظر دارند، و تأویل متشابه در این زمینه را لازم دانسته و این شیوه را توحید نامیده اند».
.حسین صابری،تاریخ فرق اسلامی،ص152.
اندیشه معتزلیان در باب توحید و نفی صفات زاید بر ذات، در برابر اندیشه صفاتیه به ویژه مشبّهه قرار دارد، این گروه اخیر صفات خبری را که جنبه جسمانی دارد از قبیل نفس، وجه ، ید و... را به خداوند نسبت دادند و اشاره هایی که در قرآن به احتمال رؤیت، یا وجه خدا، و یا استقرار بر عرش وجود داشت به معنای ظاهری آنها پنداشتند. از دیدگاه معتزله چنین تفسیری خداوند را در حد موجودهای ممکن پایین می آورد و از این رو لازم بود، اشاره ها و تصریح های قرآن در این زمینه تأویل شود.
.حسین صابری،تاریخ فرق اسلامی،ص152.
خلاصه این که معتزله قائل به تأویل صفات خبری هستند، و عینیت صفات با ذات را می پذیرند.
-توحید و صفات ازنظر امامیه
امامیه که از سرچشمه زلال مکتب اهل بیت (علیهم السلام) بهره گرفته و تعلیم یافته است این مسأله را روشن تر تحلیل کرده و راهی میانه رفته اند، امامیه عین ذات مقدّسه را بدون هیچ پیرایه و پیوستگی منشأ تمامی صفات کمال و جمال و جلال می دانند، زیرا هر چه وصف کمال در عالم هستی هست، از ذات او نشأت گرفته و نشاید که ذات او فاقد کمالات باشد. اگر در ذات حق به صورت عینیت این کمالات وجود نداشت، پس وفور کمالات در عرصه وجود از کجا نشأت گرفته است؟ از این رو، ذات حق خود مجمع تمامی صفات کمال می باشد و هر چه هست از عین ذات او نشأت گرفته است، نه چیزی بر او عارض گشته و نه قرین او گردیده است در ازل او بود و غیر او چیز دیگری نبود. (کانَ اللهُ و لَم یَکُن مَعَهُ شَیءٌ) معنای عینیت صفات با ذات حق تعالی همین است و تمامی صفات از عین ذات نشأت گرفته است
.
.محمدهادی معرفت،علوم قرآنی،ص255-257.
توحید از نظر مولا امیرالمومنین (علیه السلام)
اَوَّلُ الدِّینِ مَعرفتُه و کَمالُ مَعرفَتِه التَّصدیقُ به و کمالُ تَصدِیقِ به توحیدُهُ وَ کَمالُ توحیدِه الإِخلاصُ لَهُ وَ کَمالُ الإخلاصِ له نَفیُ الصِّفات عَنه لِشهادَه کُلِّ صِفَه أَنَّها غیرُ المَوصُوفِ و َشَهادَه کُلِّ مَوصُوفٍ أَنَّه غیرُالصِّفَه. فَمَن وَصَفَ اللهَ سُبحانَه فَقَد قَرَنَه وَ مَن قَرَنَه فَقَد ثَنّاهُ وَ مَن ثَنّاهُ فَقَد جَزَّاَهُ وَ مَن جَزَّاَهُ فَقَد جَهِلَه .
.محمددشتی،ترجمه نهج البلاغه،ص32 .
«سرلوحة دین شناخت او (خدا) است و شناخت کامل او باور داشتن او است و باور داشتن کامل او یگانه دانستن او است و یگانه دانستن او اخلاص ورزیدن نسبت به او است و اخلاص ورزیدن به او زدودنِ هرصفتی از او است (یعنی مبادی صفات را قرین ذات او نداند ) چه هر صفتی خود گواه است که از موصوف جدا است و هر موصوف خود گواه است که از صفت جدا است، پس هر که خدای سبحان را وصف کند (به گونه ای که دیگران را وصف می کند) هر آینه او را با قرینی پیوسته است و آن که با قرینش پیوندد، دوتایش دانسته (یعنی در ازل، ذات و صفت را قرین یک دیگر دانسته و حقیقت الهی را مرکب از دو چیز گرفته است، و هر که دوتایش بداند، او را حقیقتی دارای جزء دانسته (زیرا لازمه ترکیب، داشتن جزء است) و هر که او را (مرکب) و دارای جزء بداند، او را نشناخته است».
...
ادبیات نظری تحقیق دیدگاه آلوسی و علامه طباطبایی در مورد توحید و صفات الهی_1549805461_21952_5739_1295.zip0.09 MB |