لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : اقدام پژوهی
نوع فایل : .doc( قابل ويرايش و آماده ارائه )
تعداد صفحه 32 صفحه
قسمتی از متن .doc :
وزارت آموزش و پرورش
اداره كل آموزش و پرورش استان....
اداره آموزش و پرورش شهرستان .....
عنوان اقدام پژوهی :
چگونه توانستم روحیه مشارکت پذیری را در دانش آموزان کلاس اولم تقویت کنم؟
نام و نام خانوادگي مولف اول/مجری اصلي :
پست سازمانی :
رشته تحصیلی :
آخرین مدرک تحصیلی :
دوره تحصیلی :
سمت فعلی :
شماره پرسنلی :
عنوان اقدام پژوهی :
چگونه توانستم روحیه مشارکت پذیری را در دانش آموزان کلاس اولم تقویت کنم؟
اين كه من روى مسائل مربوط به دانشآموز و آموزش و پرورش و مسائل تحصيل و تربيت، اين همه تكيه مىكنم و هرجا و با هر كسى كه احساس بكنم به نحوى با مسائل تعليم و تربيت ربط دارد ارتباط برقرار مىكنم و نظرم را مىگويم، دنبال كار را مىگيرم، به خاطر اين است که من از آينده مىترسم
.
تقدیم به :
همه ی آموزگاران که ایثار کارشان و صبر مرامشان است ، آنانی که افق دیدگانشان عزت ایران و اقیانوس دل هاشان آکنده از عشق به فرزندان معصوم این مرز و بوم است . بی آن که از ایشان نامی باشد ، نام و نشان این مرز و بوم ثمره ی مجاهدت های آنان است ،آخرتشان مملو از اجر و الطاف الهی باد .
تشكر و قدرداني:
اينك كه اين اقدام پژوهی به لطف ايزد منان به اتمام رسيده بر خود لازم مي دانيم كه از همه كساني كه طي اين پژوهش با راهنمايي و مساعدت خويش مارا ياري كرده اند تشكر نماييم. و جهت ارائه نظرات مفيد و ارزنده شان و وقتي كه در روند هدايت پژوهش داشته اند متشكريم.
چکیده
شاین متفکر تعلیم و تربیت می گوید یاد دادن (درس دادن )خوب از چشمان یادگیرنده پیداست اما یاد دادن موفقیت امیز از گفتار و رفتار یاد گیرنده پدیدار می شود منظور روزن شاین از این گفته پر معنی این است که بین یاد دادن خوب و یاد دادن موفقیت امیز تفاوت زیادی وجود دارد انسانها همیشه چیزهایی را یاد می گیرند که با خواستها خصلتها و توانایی های خودشان تناسب داشته باشند یا به زندگی انها مربوط شوند تمام رفتارهایی که از انسانها مشاهده می کنیم بر پایه همین اصل استوارند اگر دانش اموز یا یاد گیرنده بتواند موضوع یادگیری را آنطور هضم کند که معنی و مفهوم آنرا به خودش ،زندگیش ،شهرش، مردم و به جامعه اش پیوند دهند نه تنها مطالب را بگونه ای یاد می گیرند که هرگز فراموش نکند بلکه میزان علاقه اش به یادگیری بیشتر و بیشتر خواهد شد و به جستجوی اطلاعات تازه تر خواهد رفت برای رسیدن به این امر باید از روشهای تدریس فعال و کاربردی استفاده نمود اما اگر یاد دادن درسها به گونه ای باشد که یاد گیرندگان دانش اموزان وادار شوند از خود رفتاری نشان دهند که هرگز به مفهوم واقعی آن پی نبرده اند یا به روشهایی عمل کنند که به وجود خودشان و یا درون خودشان ارتباطی برقرار نکنند احساس خواهند کرد فردی بیهوده و بی ثمر هستند یا بازیچه دست آموزگار و پدر و مادر خود قرار گرفته اند چون هیچ انگیزه ای در انها بوجود نیامده است هر یادگیرنده (دانش آموز) با درگیر شدن مستقیم با مطالب یادگرفتنی درس چنان می آموزند و به یادگیری ها باورهای عمیق می رسند که بی درنگ در جهت آگاهی های تازه تر و بیشتر گام برمی دارد و می خواهد باز هم بداند. اینجانب در سال تحصیلی اخیر با مشکل عدم کار گروهی تعدادی از دانش آموزانم مواجه شدم و تصمیم گرفتم بر روی این مسئله مهم کار کنم.
مقدمه
امروز می بینم که بیشتر فعالیت های یادگیری از طریق همیاری ترغیب می شود زمینه ی دانشی و عاطفی و اجتماعی به هم پیوند می خورند و جنبه های گوناگون شخصیت فراگیرندگان مورد تایید قرار می گیرند. روش های آموزشی فردی و رقابتی در برنامه ی آموزشی جایگاه خاصی دارند ولی باید به وسیله یادگیری مشارکتی متعادل گردند. هر یک از اعضای گروه، نه تنها مسئول یادگیری آن چیزی است که تدریس شده است بلکه مسئول کمک به یادگیری سایر اعضای گروه خود نیز هست تا بدین ترتیب فضای از پیشرفت تحصیلی ایجاد شود. موفقیت این روش در طول ۵۰ سال، مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته و تاثیر البته در زمینه هایی از قبیل بهتر شدن رفتار دانش آموزان و حضور آن ها در مدرسه، افزایش اعتماد به نفس و انگیزه، دوست داشتن مدرسه تحقیقات نشان می دهد که وقتی دو عنصر کلیدی یعنی یعنی اهداف گروهی و مسئولیت فردی با هم مورد استفاده قرار گیرند. نتایج پیشرفت تحصیلی کاملا مثبت و محرز می شود و دانش آموزانی که با هم کار می کنند یک دیگر را دوست خواهند داشت و بیشتر دانش آموزان کلاس که دارای ناتوانایی های یادگیری هستند، در اثر استفاده از این راهبرد با سایر هم کلاسی های خود در کلاس روابط بهتری پیدا می کنند.
به باور ویگو تسکی، فرآیندهای عالی ذهنی در انسان از راه تعامل اجتماعی شکل می گیرد.پیروان نظریه ی سازندگی نیز بر همین باورند، بنابرین مشارکت اجتماعی را یکی از شرایط مهم یادگیری به شمار می روند. طبق این باور، بسیاری از مسائل را که هیچ یادگیرنده ای به تنهایی نمی تواند آن ها را حل کند، از طریق تبادل اندیشه و مشارکت گروهی یادگیرندگان حل می شوند. درگذشته این گونه تصور می شد که کلاس درسی ساکت که دانش آموزان تنها به سخنان آموزگاران گوش می دهند، بهترین فضا و شرایط رابرای یادگیری دانش آموزن فراهم می آورد.به منظور داشتن یک کار گروهی موفق مهم ترین عامل، آموزش کار به دانش آموزان می باشد که باید هدف مشترک در کار گروه را بدانند و با تقسیم کار و وظایف اختیارات آشنا شوند. بنده در طول سال تحصیلی اخیر سعی کردم بوسیله راهکار های جذاب و نوین دانش آموزانم را به مشارکت پذیری در پایه ...... وادار سازم.
بیان مساله
کلاسهای درس در یک دستهبندی کلی یا شاداب، جذاب و مخاطبپذیرند یا کسلکننده، خمود و مخاطب گریز یا معمولی و عادی. کلاس درسی که در آن به مؤلفههای جذابیت توجه نمیشود با گذشت زمان ممکن است کمکم سستی و کسلکنندگی در آن به چشم آید که گسست ارتباط بین آموزگار و دانشآموز از روشنترین پیامدهای ناگوار آن خواهد بود و نتایج آموزش را عقیم و بیاثر میسازد. سؤال اصلی و اساسی این است که چگونه میتوان کلاس درس را جذاب، دلپذیر و خوشایند کرد تا نه فقط مقررات آموزشی، بلکه اشتیاق فراگیران برای یادگیری و حس کنجکاوی وحقیقتجویی آنان عمدهترین عامل حضورشان در کلاس باشد و رعایت انضباط و مقررات و آداب آموزشی را برای بهرهبرداری بیشتر از کلاس باعث شود؟آیا میتوان با قاطعیت و انعطافپذیری و با اعمال حاکمیت و مدیریت بیچون و چرا، کلاس را جذاب کرد؟آیا با واگذارکردن فراگیران به حال خود و حذف نظارت و مدیریت، میتوان کلاس را جذاب ساخت و شوق فراگیر برای حضور در کلاس را برانگیخت؟آیا اجازة هرنوع اظهار نظر، هرنوع سخن و پرسش و به اصطلاح رایجتر اجازة «گفتمان آزاد» میتواند به جذابیت کلاس کمک کند یا باید به عوامل دیگر توجه کرد و به جای جذابیت زود گذر ـ که نتایج زودگذری از آن حاصل میشود ـ به جذابیت پایدار کلاس اندیشید و کلاس درس را با حفظ کلاس بودن و جریان داشتن درس و تعلیم در آن برای فراگیران مبارک و مطلوب گردانید؟
آموزگار یکی از ارکان اساسی آموزش و پرورش است و بدون در نظر گرفتن نقش او، نقش سازندهای را نمیتوان برای تعلیم و تربیت منظور کرد. آموزگار نه تنها متخصص مسائل آموزشی، بلکه راهنما، سرمشق، مشاور مشفق و دوست و مشکلگشای دانشپژوهان است.
حال اگر آموزگار بتواند غیراز آنکه مسائل آموزشی را میآموزد، مشفقانه و مشتاقانه در صلاح و اصلاح رفتار و تربیت فراگیران بکوشد، با آنان نه از روی مقررات خشک آموزشی بلکه از روی احساس و عاطفة متعادل رفتار کند، موقعیت آنان را درک کند، خشک و عبوس و با اخم و ترشرویی برخورد نکند، حرمت و جایگاه آنان را پاس دارد و با آنان در تعامل و تفاهم باشد، کلاس درس، کلاس خوشایند و پرجاذبه خواهد شد و فراگیران برای حضور در چنین کلاسی اشتیاق نشان خواهند داد.
آموزگاری میتواند جذابیت کلاس را فراهم آورد که از نظر علمی توانا و مسلط باشد. در واقع اصلیترین وظیفه آموزشی آموزگار یاد دادن و آموختن است و آموزگاری که از نظر علمی تواناتر باشد، بهتر میتواند این وظیفه را به انجام رساند. حال اگر وظیفة آموزشی آموزگار با کمآگاهی او به خوبی انجام نگیرد و کلاس درس او سطح مناسبی از اندیشه و دانایی را نداشته باشد، ممکن است فراگیران نسبت به حضور در چنین کلاسی احساس تردید کنند و به این نتیجه برسند که خودشان با مطالعة کتاب میتوانند به همین سطح از آموزش که آموزگار آن را عهدهدار شده است، دست یابند.
در این صورت کلاس برای فراگیران جذابیت نخواهد داشت و تنها ممکن است قوانین و مقررات آموزشی یا به تعبیری درستتر «جبر مقررات آموزشی» آنها را به حضور در کلاس راضی سازد. در تجارب برخی از آموزگاران مشاهده و شنیده شده است که آنان بدون آنکه قواعد سختگیرانهای را برای حضور دانشآموزان در کلاس وضع و اعمال کنند، تنها به دلیل اطلاعات گستردة علمی توانستهاند دانشآموز را مشتاقانه به کلاس بیاورند و دانشآموزان از چنین کلاسی بهرههای فراوان بردهاند.
تسلط علمی آموزگار امری جدا از پاسخگویی اوست. ممکن است آموزگاری به لحاظ علمی توانمند باشد، اما در پاسخ به پرسشهای دانشآموزان توانایی نشان ندهد، زیرا پاسخگویی علاوهبر حضور ذهنی قوی به پیش زمینههای دیگری همانند آشنایی با اندیشه روز و شبهات جدید، استفاده از منابع نوتر و جدیدتر، احترام به جایگاه فراگیر و در نظر گرفتن حق پرسش برای او و استقبال از جلب مشارکت و حاکمیت جوّ پرسش در کلاس نیاز دارد.
...
چگونه توانستم روحیه مشارکت پذیری را در دانش آموزان کلاس اولم تقویت کنم؟_1546532557_20245_5739_1408.zip2.42 MB |