فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق مبانی نظری وپیشینه تحقیق معانی ومفاهیم تربیت وتعلیم دارای 100 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
مقدمه:
انسان موجودی مستعد و شگفت انگیزی است که خداوند این قابلیت را در او به ودیعه گذاشته است که همواره بتواند سره را از ناسره، درست را از نادرست، کجی را از راستی و خوبی را از بدی تشخیص دهد و هرکدام را به دلخواه خود انتخاب نماید و گاهی این انسان با داشتن هوش و ذکاوت و استعداد درونی از راه راست خارج شده و به انحراف کشیده می شود و رو به خزان و زیانکاری می رود که نه تنها به خود بلکه به دیگران هم آسیب می رساند گاهی از حد تصور نیز خارج می شود و به فرموده قرآن کریم از حیوان نیز پست تر می شود. البته شکی نیست که وجود انسان ها همگی بر گرفته از فیض و رحمت لا یتناهی خداوند بزرگ است که رحمت و برکات خود را مثل باران بر همه می باراند . سوال پس چرا با توجه به اینکه اصل و اساس یک انسان از یک منشاء است این همه تضاد و چندگانگی و عداوت و کینه توزی و سرگشتگی در میان انسان ها مشاهده می شود؟ چرا بعضی از انسان ها به جای راه خیر، راه شر را انتخاب می کنند؟ چرا به جای مهرورزی و دوست داشتن، عداوت و دشمنی را پیشه خود می کنند؟ چرا با تمام توانایی هایی که در آنان امانت گذاشته شده و می توان در راه رسیدن به کمال از آن استفاده نماید با نهایت تعجب در راه باطل به کار می برد؟ و چراهای دیگر حال با بیان این چراها می خواهیم به اهمیّت موضوعی پی ببریم تا شاید نتیجه آن علت این همه دوگانگی و تفاوت و تضاد را روشن نماید مسئله مهمی که امروزه تمامی متفکران و اندیشمندان حوزه تربیتی به درستی به آن اشاره می نمایند و به تاثیر آن صحه می گذارند. مسئله ای که در حال حاضر تمامی جوامع مختلف با تمام قوای اقتصادی و فرهنگی و سیاسی در تلاشند که آن را در مسیر خواسته خود قرار دهند و بهره لازم را از آن ببرند و آن چیزی نیست به جزء تعلیم و تربیت که یکی از اساسی ترین مسائل جوامع بشری است البته این مسئله فقط مختص به زمان خاصی نیست اگر تاریخ را بررسی نماییم می بینیم که اساس رسالت و بر انگیختن پیامبران الهی همگی بر این پایه استوار است و همگی آنان متفق القولند که با تعلیم و تربیت انسان را به راه راست هدایت نمایند و استعدادهای درونی او را شکوفا نمایند و به مقام خلیفه الهی برسانند که این میسر نمی شود مگر با تربیت صحیح. در بیان امام خمینی (ره) که خود معلمی بود که رسالت انبیاء را بر دوش کشید و جهانی را متحول ساخت و فرمود: انبیاء آمدند که ما را هوشیار کنند – تربیت کنند – انبیاء برای انسان آمده اند و برای انسان سازی آمده اند کتب انبیاء کتب انسان سازی است قرآن کتاب انسان سازی است. موضوع علم انبیاء انسان است و هر چه جهت حرف با انسان است. انسان منشاء همه خیرات است و اگر انسان نشود منشاء همه ظلمات است. این موجود بر سر دوراهی واقع است یک راه، راه انسان و یک راه، راه منحرف از انسانیت است تا از چه حیوانی سر بیرون بیاورد.
و در جایی دیگر می فرماید تنها راه تربیت و تعلیم راهی است که از ناحیه وحی مربی همه عالم رب العالمین و از ناحیه حق تعالی ارائه شود و آن علمی است که انسان را به کمال مطلوب می رساند.
(به نقل از دلشاد: 1382/ 3)
و شهید مطهری به درستی درباره تعلیم و تربیت بحث ساختن انسان رامطرح می نماید و می فرماید:همانطوری که یک مکتب دارای هدف های مشخصی است و مقررات همه جانبه ای دارد به اصطلاح سیستم حقوقی و سیستم اقتصادی و سیستم سیاسی دارد نمی تواند یک سیستم خاص آموزشی نداشته باشد و این هدف خاص آموزشی خواه برای فرد یا جامعه باشد که اگر هدف جامعه باشد بالاخره این افراد هستند که بوسیله آنها باید اصل طرح ها پیاده شود افراد باید آموزش ببینند و اگر هدف فرد باشد بدیهی است که آموزش وپرورش افراد ضروری است
.
(شهید مطهری 1373)
و یا مقام معظم رهبری که خود بعنوان کسی که در راس جامعه اسلامی دارای تربیت الهی است و در این تحقیق سعی می شود به بررسی اصول و روش ها و عوامل موثر بر تعلیم وتربیت از دیدگاه ایشان و میزان آگاهی اساتید دانشگاه علوم انتظامی از آنها پرداخته شود در اهمییت تعلیم وتربیت می فرماید هیچ آباد کردنی به قدر آباد کردن روان انسان و فکر انسان که در حقیقت راه آینده اورا ترسیم می کند نمی رسد.
(بانکی پورفرد و قماشچی 76: 1380)
2-2- تعریف تربیت:
از نظر لغوی وازه تربیت از ریشه «ربو» و باب تفعیل است در این ریشه معنای زیادت و فزونی اخذ شده است و در مشتقات مختلف آن می توان این معنا را به نوعی بازیافت مثلا به تپه «ربوه» گفته می شود زیرا نسبت به سطح زمین برآمده است نفس زدن را «ربو» گویند به سبب اینکه موجب برآمدن سینه است «ربا»نیز از آن رو که زیادتی بر اصل مال است به این نام خوانده می شود البته تنها به نوع خاصی از زیادت بر اصل مال ربا اطلاق شده است نه به هرگونه زیادتی برای مثال برکت که نوعی زیادت بر اصل است ربا محسوب نمی شود.
(باقری ج یک 51:1390)
تربیت به معنای پروردن پروراندن پرورش دادن و ادب واخلاق به کسی یاد دادن
(عمید 538:1389)
و در اصطلاح نیز تعاریف زیادی در این باره شده است که به عنوان مثال از نظر حضرت آیت الله خامنه ای تربیت به معنای رشد و حرکت شئ به سمتی است که آن شئ کمال خود را باز می یابد و برای مثال تربیت یک نهال یا یک بوته گل به این معناست که ما این نهال یا بوته را رشد بدهیم تا برگ و بار پیدا کند و میوه بدهدو ضمن اینکه خود این نهال یا بوته از لحاظ ظاهری و زیبایی باید شکل کامل خود را پیدا کند میوه اش هم باید میوه سالم وشیرینی باشد.
(بانکی پورفرد، قماشچی 1384:53)
و یا در تعریفی ازامام خمینی از قوه به فعل رساندن استعدادهای نهفته فطرت انسانی درجهت الهی شدن اوست
.
(امام خمینی 1388: 28)
ویا اینکه «تربیت» نوعی تردید نفس و باطن است و از طریق اعتدال بخشی به قوا و تمایلات بوسیله معرفت ریاضت و استمرار برای نیل به انس و قرب الهی.
(شریعتمداری 35:1378)
صرف نظر از تعاریفی که ازجنبه های مختلف اخلاقی – اجتماعی – فلسفی مورد برسی واقع می شود در تعاریف تربیت نکته اشتراکی نیز وجود دارد که می توان به آن اشاره کرد.
- یکی اینکه نوعا مربوط به انسان می شود و موضوع بحث آن درباره رشد و تکامل اوست.
- اینکه در تربیت ارتباط میان دو کس است یعنی یکی بر دیگری تاثیرگذار است یکی بالغ و دیگری نابالغ .
- اینکه تربیت یک عمل هدفدار است.
- اینکه درنهایت متربی باید کامل شود یعنی در واقع باید به قرب الهی برسد.
- اینکه در این عمل به قابلیت رسیدن استعدادهای درونی افراد است.
2-3- مفهوم تربیت:
تربیت از مفاهیم و پدیده هایی است که در خصوص مفهوم آن توافق فلسفی و وحدت دیدگاه کمتر وجود دارد به این لحاظ که هر مکتب و مسلکی برمبنای فلسفی خود تعریف ویژه ای برای تربیت ارائه می کند شاید بتوان قدیمی ترین و در عین حال روان ترین وساده ترین تعریف را به افلاطون نسبت داد وی می گوید: تربیت زیباترین چیزی است که دربهترین انسان ها آشکار می شود.
و یا ارسطو گفته است تربیت ایجاد فضیلت فردی و نیز فضیلت اجتماعی و مدنی است.
و یا پستالوزی تربیت را رشد طبیعی و تدریجی همه استعداد ها نبرد های گوهرین در انسان ها می داند و جان دیویی تربیت را با رویکردی جامعه شناسی امری اجتماعی می داند که می توان آن را بازیابی پیاپی تجربه برای افزایش گستره ی ژرفای محتوای اجتماعی آن دانست. در عبارتی خلاصه تربیت از نظر وی یعنی کسب تجربه بوسیله تجربه و برای بازسازی تجربه شهید مطهری نیز تربیت را پرورش دادن و به فعلیت رساندن استعدادها و ایجاد تعادل و هماهنگی میان آنها می داند تا از این راه متربی به حد اعلای کمال برسد.
( تقی پور ظهیر به نقل از جعفری طوسی، 1389: 15)
2-4- تعریف تعلیم:
تعلیم نیز مصدر باب تفعیل است و از ماده علم اشتقاق یافته و در لغت به معنای آموختن، آگاهانیدن و یاد دادن است. در هر صورت تعلیم بدین معناست که متعلم از علم و آگاهی برخوردار می گردد و آنچه را که پیش از این نداشته به دست می آورد.
(بهشتی، 1387: 42)
در قرآن کریم نیز تعلیم به معنای انتقال آگاهی و دانایی است. انتقال آگاهی در مورد جماد و نبات نمود ندارد اما در مورد انسان و حیوان انتقال آگاهی تحقق دارد و در قرآن کریم هم به آن اشاره شده است: علّم الانسانَ ما لم یَعلَم -
(علق 5
)
...
مبانی نظری وپیشینه تحقیق معانی ومفاهیم تربیت وتعلیم_1546542346_19799_5739_1656.zip0.16 MB |