فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق دانلود مباني نظري شیوه های فرزندپروری دارای 37 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
- شیوه های فرزندپروری
پژوهش های مختلف شیوه های فرزندپروری را همراه با تمرین ها و رفتارهای تربیتی خاص آن ایجاد کرده اند . به عقیده اوکاگالی و استرنبرگ ( 1993 ) در ایالات متحده ، علاقه به فرزندپروری و ایجاد رفتارهای مستقل در برابر رفتارهای همرنگی حداقل از دو منبع ناشی می شود : 1- فرضیه کوهن ( 1969 ) مبنی بر این که خودگرایی که لازمه شغل پدر است ، تا اندازه ای در خودگرایی که او در کودکان خود به عنوان یک ارزش می داند انعکاس می یابد . 2- پژوهش پیاژه ( 1965 ) در مورد پیامدهای روابط مبنی بر استقلال در برابر همرنگی بزرگسالان و کودک ، برای رشد شناخت و اخلاق کودکان ( ملک پور ، 1382 ) .
سبک والدینی یک الگوی کلی مراقبت کردن است که بافتی برای رفتارهای تربیتی فرزند – والدین فراهم می آورد ولی به مجموعه ی خاصی از اعمال تربیتی والدین اطلاق نمی شود . رابینسون ، گامبل و بلسکی ، شیوه های فرزندپروری را به عنوان سبکی از پرورش کودک می دانند که در آن ، کودک ظرفیت مورد نیاز را برای رفتار مؤثر با توجه به خصیصه های بوم شناختی در طی دوره های کودکی ، نوجوانی و بزرگسالی کسب خواهد کرد . شیوه های فرزندپروری ، آماده کردن کودک برای قرار گرفتن در راهی است که می باید آن را طی کند و پس از طی مراحل زندگی ، بازگشتی وجود نخواهد داشت . شیوه های فرزندپروری به عنوان یک مجموعه یکپارچه از نگرش های والدین ، اهداف و مقوله هایی از وظایف والدینی ، تعریف می گردد و فرض می شود جوی عاطفی برای ارتباط والد – کودک خلق می نماید . هولدون و میلر ( 1999 ) و روتبام و ویز ( 1999 ) ، مطرح ساختند که تربیت کردن نتیجه یک فرایند دوقطبی است که روابط قوی به هم پیوسته و حضور پدر و مادر و کودک را در بر گیرد ( ود و کندلر ، 2001 ) .
شیوه های فرزندپروری به عنوان یک مجموعه ی کلی از نگرش های تربیتی ، هدف ها و الگوهایی از تمرین های تربیتی تعریف می شود و فرض می گردد که یک فضای عاطفی در ارتباط والد – کودک خلق می نماید و بر اجتماعی سازی کودکان از سوی والدین تاثیر می گذارد ( وود ، ملید ، سیگمن ، وونگ و چو ، 2003 ) . یافته های ملود و همکاران ( 1994 ) و زایاس ( 1994 ) به روشنی نشان می دهد برخی تعاریف از سبک های والدینی ، معانی مختلفی دارد و ممکن است شیوه های فرزندپروری مختلف در گروه های فرهنگی متفاوت ادغام شوند ( بامریند ، 1991 ) .
اگرچه رفتارهای تربیتی خاص از قبیل کتک زدن و سر کودک داد زدن ، ممکن است روی رشد بچه اثر گذار باشد ولی در نظر گرفتن یک رفتار خاص بطور جدا در سبک های تربیتی احتمالاً ما را گمراه خواهد ساخت . برخی نویسنده ها به این توجه نموده اند که تمرین های تربیتی معین در پیش بینی وضعیت مطلوب کودک نسبت به الگوهای گسترده رفتارهای تربیتی والدین اهمیت کمتری دارند . اکثر پژوهش گرانی که سعی می کنند این قلمرو رفتارهای والدینی گسترده را تشریح کنند براساس مفهوم بامریند از سبک والدینی بدان پاسخ می گویند . بامریند سازه سبک والدینی را فصلی از تغییرات نرمال می داند که در تلاش والدین جهت کنترل و اجتماعی ساختن فرزندانشان ایجاد می گردد . دو نکته بنیادی در فهم این تعریف وجود دارد . اول این که سبک والدینی به تشریح تغییرات بهنجار در والدین معنا می شود ، از طرف دیگر تیپولوژی سبک والدینی که بامریند ایجاد کرده رفتارهای والدینی منحرف از قبیل قدرت ورزی را در بر نمی گیرد . دوم این که بامریند فرض می کند که سبک والدینی نرمال پیرامون بافت کنترل دور می زند . اگرچه ممکن است والدسن در چگونگی تلاش برای کنترل یا اجتماعی ساختن فرزندانشان و گستره ی فعالیت هایی که انجام می دهند تفاوت داشته باشند ، فرض می شود که نقش اولیه همه والدین تاثیرگذاری ، آموختن و کنترل کودکانشان است ( بامریند ، 1991 ) .
مقوله بندی والدین به این مربوط می شود که پاسخگری و مطالبه گری آن ها پایین یا بالا است . پاسخگری والدین به گرمی و حمایتگری آنان اطلاق می شود . گستره ای که در آن والدین بطور هدفمند فردیت کودک ، خودگردانی و ابراز وجود در کودک را از طریق همراه شدن با کودک ، حمایت کردن و اکتساب نیازها و خواسته های خاص کودکان پرورش می دهند . مطالبه گری والدینی شامل کنترل رفتاری است . و خانواده ها از طریق پختگی مطالبه ها ، نظارت ، تلاش های منظم و بهزیستی ، با کودکان نافرمان روبرو می شوند ( بامریند ، 1991 ) . بر این اساس سبک های فرزندپروری شامل : دیکتاتورانه ، دموکراتیک و سهل گیرانه می باشد . هر یک از این سبک های والدینی ، ارزش های تربیتی ، تمرین ها و رفتارهای متفاوتی را در بر می گیرند و از نظر میزان پاسخگری و مطالبه گری متفاوت هستند . سبک های والدینی توسط بعد سومی نیز از هم متفاوتند و آن کنترل روان شناختی است . کنترل روان شناختی به تلاش های کنترلی اطلاق می گردد که به زور در رشد هیجانی و روان شناختی کودک اعمال می گردد ( ماربر ، 1996 ) . یک تفاوت کلیدی بین دو سبک دموکراتیک ( قدرت طلبانه ) و دیکتاتورانه ( مقتدرانه ) در کنترل روان شناختی است . در هر دو این سبک ها مطالبه بالا از فرزندان وجود دارد و انتظار دارند فرزندان به طور مناسب رفتار کنند و از قوانین والدین اطاعت نمایند . والدین دیکتاتور ، انتظار دارند فرزندانشان ، قضاوت ، ارزش ها و هدف های آنان را بدون سوال بپذیرند . در حالی که والدین دموکرات ( قدرت طلب ) بازتر هستند و بیشتر از توضیح دادن استفاده می کنند ، بنابراین اگرچه والدین دیکتاتور و دموکرات هر دو کنترل رفتاری دارند ، والدین دموکرات کنترل روان شناختی پایینی دارند در حالی که والدین دیکتاتور گرایش به کنترل روان شناختی بالا دارند،(جورنن ، 2005 ).
-Belsky
-Holden
-Miller
-Rothboum
-Weisz
-Wade
-Kendler
-Meleod
-Sigman
-Wong
-Chu
-Meloyd
-Zayas
-Responsiveness
-Demandingness
-Autoritarian
-Autoritative
-Permissive
-Psychological Control
-Marber
دانلود مباني نظري شیوه های فرزندپروری_1546948945_19704_5739_1154.zip0.06 MB |