دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق مفاهیم و تعاریف تجاری سازی (فصل دوم) در 92 صفحه در قالب word , قابل ویرایش ، آماده چاپ و پرینت جهت استفاده.
مشخصات محصول:
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
کاربردهای مطلب:
منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
قسمتهایی از مبانی نظری:
مفهوم و تعاريف تجاريسازي
تجاريسازي در فرهنگ لغات هريتج به معني به كارگيري روشهاي كسب و كار به منظور سود و انجام بهرهگيري آمده است. تعاريف متعددي از قبيل: معرفي يك محصول يا خدمت در بازار براي سود، فرآيند تبديل چيزي به فعاليت تجاري، تعاريف تقريباً مترادفي هستند كه در ساير فرهنگ لغاتها براي تجاريسازي ميتوان يافت.
در ادبيات نوآوري نيز تعاريفي نزديك به هم از تجاريسازي صورت گرفته است. سادهترين تعريف تجاريسازي را عرضه يك محصول جديد در بازار ميداند.
دولت كانادا در سند برنامه بودجهاي سال 2004، تجاريسازي را اين گونه تعريف كرده است: فرآيندي كه از طريق آن يافتههاي حاصل از تحقيق به بازار آورده ميشوند و ايدهها يا يافتههاي جديد به محصولات و خدمات جديد يا تكنولوژيهاي فروختني در سراسر جهان، توسعه مييابند.
تجاريسازي تحقيقات فراگردي است كه دانش توليد شده در دانشگاهها و سازمانهاي تحقيقاتي را به محصولات قابل عرضه در بازار يا فراگردهاي صنعتي تبديل ميكند. اين فراگرد مستلزم همكاري و تعامل جدي مراكز آموزش عالي و سازمانهاي تحقيقاتي وابسته به دولت، شركتهاي صنعتي، سازمانهاي مالي و سرمايهگذاري، كارآفرينان و افراد علمي است ( فكور، 1383: 120).
تجاريسازي "انتقال يك ايده، رويه يا انديشه ناشي از تحقيق به محيطي كه در آن به يك محصول، خدمت يا فراگرد تبديل شود" ميباشد (Rand,2003:26).
كارسون تجاريسازي را انتقال رسمي اكتشافات و نوآوريهاي ناشي از تحقيقات علمي انجام شده در دانشگاهها و مؤسسات غیر انتفاعي به بخش تجاري براي منفعت عمومي ميداند (Karlsson,2004:15).
اراب (1988) تجاريسازي را بدين صورت تعريف كرده است: "تجاريسازي شامل توليد ايدهاي جديد و پيادهسازي آن روي يك محصول، فراگرد يا خدمت جديد است كه منجربه رشد پوياي اقتصاد ملي و افزايش اشتغال و افزايش سود خالص براي بنگاه كسب و كار نوآور ميشود
"(Urabe,1988:380).
جولي (1997) تجاريسازي را فراگردي تعريف ميكند كه از بينش فناوري بازار آغاز شده و به كاركردهاي پايدار محصول متناسب با بازار ختم ميشود (Spilling,2004:230).
اسپلينگ با مروري بر تعاريف مختلف از جمله تعريف جولي (1997) در مورد تجاريسازي تعريف جامعي ارائه مينمايد؛ وي تجاريسازي را به عنوان فراگرد انتقال و تبديل دانش نظري موجود در نهادهاي دانشگاهي به برخي انواع فعاليتهاي اقتصادي تعريف كرد (Spilling,2004,3).
بندريان (2007) تجاريسازي را به عنوان تبديل يا انتقال " فناوري" به يك موقعيت سودآور تعريف ميكند. كه مقصود از فناوري، فنون، تكنيكها، فراگردهاي دريافت حق اختراع يا ساير مالكيتهاي خصوصي، مواد، تجهيزات، سيستمها و نظاير آنهاست (Bandarian,2007:33).
فانگ زوا (2004) با بررسي تحقيقات برايت (1969)، سارن (1984)، روثول (1992) به اين نتيجه رسيد كه، تجاريسازي تحقيقات فراگردي است كه در آن، توسعه ايدههاي جديد يا دادههاي تحقيقاتي و تبديل آنها به محصولات تجاري يا خدمات و در نهايت ارائه به بازار ديده شود.
روبرت با اشاره به تعريف اتربك (1971) كه نقطه آغاز تجاريسازي را با اختراع و ابتكار همراه ميداند، تشريح مينمايد كه برخي از محققين بهرهبرداري از اختراع را نيز در تجاريسازي تحقيقات دخيل نموده و مطرح مينمايند كه بدون تجاريسازي موفق، اختراع تبديل به نوآوري نميشود و در نتيجه به بازار معرفي نخواهد شد (Roberts,2007:115,Murray2004:220,Gans,2006:111 ).
لندري و همكارانش (2007) فعاليتهاي انتقال دانش را در موارد زير دستهبندي كردهاند:
الف) انتقال نتايج پژوهش؛ ب) ارائه نتايج پژوهشها؛ ج) نشست با گروههاي كاري همراه با كاربران؛ د) ارائه خدمات مشاوره؛ هـ) مشاركت در توسعه محصول و خدمات؛ و) مشاركت در فعاليتهاي كسب و كار؛ ز) تجاريسازي نتايج پژوهشها.
اغلب تعاريف در زمينه تجاريسازي دانش توليد شده در دانشگاهها، تأكيدي ويژه بر كارآفريني دانشگاهي داشته و برخي پژوهشگران (Toole and Czarnitzki,2007:225) آنها را مترادف با يكديگر ميدانند.
در ادبيات نوآوري نيز تعاريفي نزديك به هم از تجاريسازي صورت گرفته است. ريمر، آيسرمن و ديگران (2005) تجاريسازي را "فرآيند تبديل فناوري به محصولات موفق اقتصادي" تعريف ميكنند (Buenstorf,2009:189).
نظامنامه اوسلو و كميسيون اروپايي(1995) تعريف مفصلتري از تجاريسازي نوآوري ارائه ميكند: "تجاريسازي نوآوري، عبارت است از نوسازي و توسعه بازارهاي از محصولات و خدمات و بازارهاي مربوط به آنها؛ ايجاد روشهاي جديد توليد، عرضه و توزيع، ارائهي تغييراتي در مديريت، سازمانهاي كاري، موقعيتهاي كاري و مهارتهاي نيروي كار" (202:Toole and Czarnitzki,2007).
چانگ و همكاران (2009) تعريف عملي براي تجاريسازي پژوهشهاي دانشگاهي ارائه ميدهند: "اعضاي هيأت علمي كه بدنبال بهرهبرداري از نتايج پژوهشهاي خود از طريق دريافت حق اختراع، واگذاري امتياز و مشاركت در مالكيت شركتهاي انشعابي هستند".
تعريف اسكاتيش اينترپرايز (1996) از تجاريسازي چنين است: تجاريسازي فرآيند تبديل علم و تكنولوژي، تحقيق جديد يا يك اختراع به محصول يا فرآيندهاي صنعتي قابل عرضه در بازار است. اين كار ميتواند هم توسط شركتهاي موجود، يا از طريق ايجاد شركتهاي جديد صورت گيرد. تجاريسازي موفق منجر به نوآوري در محصول و نوآوري در فرآيند ميگردد.
انتقال يك ايده، روش، شئي، مهارت، دانش فني، دارايي فكري، كشف يا اختراع ناشي از پژوهش علمي اجرا شده در بخش دانشگاهي ( با همكاري شريكان يا بدون آن) به يك محيط صنعتي كه در آن ممكن است به توسعه يا بهبود محصولات يا فرآيندها منجر شود. مفهوم فوق كه به عنوان صنعتيسازي دانش بخش دانشگاهي نيز اطلاق ميگردد، به لحاظ كاربردي دقيقاً مرتبط و مترادف با مفهوم تجاريسازي نتايج تحقيقات ميباشد.
تجاريسازي فرآيندي است كه طي آن ايده، نتيجه يا توليدات حاصل از بخش تحقيقاتي به محصولات، خدمات و فرآيندهاي قابل عرضه در بازار تبديل ميشود كه از طريق آن يافتههاي حاصل از تحقيق به بازار آورده ميشوند و ايدهها يا يافتههاي جديد به محصولات و خدمات جديد يا تكنولوژيهاي فروختني در سراسر جهان، توسعه مييابند. به عبارت ديگر تجاريسازي تحقيقات مجموعه تلاشهايي است كه به منظور فروش كارهاي تحقيقاتي با هدف كسب سود و ارتباط هر چه بيشتر آموزش و پژوهش با اهداف اقتصادي و اجتماعي ميتوان اشاره كرد. با توجه به تعاريف فوق تجاريسازي را ميتوان به بازار رسانيدن يك ايده و يا يك نوآوري دانست.
مسلماً ورود مؤسسات تحقيقاتي به عرصه تجارت و بازاريابي محصولات خود و توجه به نيازمنديهاي بازار و معيارهاي مشتريان، در بطن خود حاصل برخي فرصتها و پيامدهاي مثبت است پيامدهايي كه در حداقل بهرهوري كمك به خودگرداني مؤسسات و در آرمانيترين انتظار افزايش استانداردهاي زندگي (ايمني و امنيت)، كيفيت زندگي، توليد ثروت و رشد اقتصادي را در پيخواهد داشت ( توكلي، بزمي، فدوي اصغري، 1386: 156-150).
با اين حال همه محققان تجاريسازي را به عنوان يك پديده مثبت تلقي ننمودهاند و گروهي از آنها نسبت به آن ابراز بدبيني كردهاند. براي مثال جاكوب و همكاران (2003) فعاليتهاي تجاري دانشگاه را تهديدي براي اقتدار علم ميدانند و معتقدند كه تجاريسازي فرهنگ تحقيق را دستخوش تغيير مينمايد. تجاريسازي نتايج تحقيق و تحقيقات مشترك دانشگاه و صنعت، استانداردهاي اخلاقي تحقيق را تضعيف نموده و اعتماد عمومي به نتايج آنرا كاهش ميدهد. بعلاوه اهداف تجاري، تضادهايي را در علائق محققين دانشگاهي و حاميان مالي فراهم مينمايد. اين تضادها بالطبع بر نتايج تحقيق تأثيرگذار است. آنان دخالت در انتخاب نمونهگيري طرح تحقيق و روش تحليل و تفسير نتايج را، حاصل تجاري شدن تحقيق ميدانند. رازداري و اختفا از الزامات فراگرد توليدات صنعتي است در حاليكه پويايي علم، در گرو ارتباطات كامل و آزاد در ميان اجتماعات علمي است و رازداري و اختفاي يافتههاي علمي، عامل ركود علم بوده و در تقابل با ارزش «صداقت در علم» قرار ميگيرد. اما اتزكويتز و همكارانش (2000) معتقدند كه بتدريج بين دانشگاه و جامعه، رابطهاي دو طرفه مبتني بر دانش ايجاد شده است و دانشگاهها توانستهاند نقشي فعال را در توسعه اقتصادي ايفا كنند. از نظر آنان اين نكته قابل تأمل است كه همكاري دانشگاه و صنعت، حوزه نظريهپردازي در دانشگاهها را غنيتر ميسازد. شايد بدين خاطر كه نظريهپردازان و دانشگاهيان با مسائل صنعت آشنا شده و نظريههاي كاربرديتري را ارائه ميدهند و چرخه نظريه و عمل بهتر شكل ميگيرد.
مطالب زيادي در خصوص پيشرفتهاي علم، دانش و فناوري ميخوانيم و ميشنويم. ليكن ممكن است خيلي از ما به تمايز بين علم ، دانش و فناوري توجه نكرده باشيم. با همين مبنا، بين توليد علم و پيشرفتهاي فناوري يك كشور فاصله وجود دارد. به محض توليد علم در يك كشور، آن كشور به خودكفايي در فناوري نايل نميشود. بلكه توليدات علمي بايد مراحلي را طي كنند تا به فناوري قابل استفاده در جامعه تبديل شوند. اگر كشوري در مرحله توليد علم بماند و حلقههاي بعدي تبديل علم به فناوري را طي نكند، به پيشرفت فني و فناوري نميرسد. در اين حالت، توليدات علمي اين كشورها خوراك علمي كشورهاي پيشرفتهتر ميشود كه حلقههاي بعدي را شكل دادهاند. حلقههايي كه تجاريسازي توليدات علمي را انجام ميدهند و محصول را از آزمايشگاه به بازار عرضه ميكنند. با اين نگاه تجاريسازي علم از ارزش آن نميكاهد، بلكه به آن ارزش و كاربرد ميدهد. با اعمال تجاريسازي، دانشمندان و صاحبان علم و دانش هم فرصتهاي بيشتري براي ادامه تحقيقات، توسعه و گسترش مرزهاي آن پيدا ميكنند. تجاريسازي دانش را ميتوان هم از درون دانشگاهها و هم از بيرون آن انجام داد. تجاريسازي توليدات علمي، موضوع مهمي است كه ما در ايران از آن غافليم. به همين علت است كه به رغم سهم نسبتاً خوب استادان دانشگاههاي ايران در توليد مقالات بينالمللي، كشور ما هنوز از نظر فناوري وابسته است.
از تعاريف فوق بر ميآيد كه تجاريسازي تحقيقات فرآيندي است كه دانش توليد شده در دانشگاهها و سازمانهاي تحقيقاتي را به محصولات قابل عرضه در بازار يا فرآيندهاي صنعتي تبديل ميكند. اين فرآيند مستلزم همكاري و تعامل جدي مراكز آموزش عالي و سازمانهاي تحقيقاتي وابسته به دولت، شركتهاي صنعتي، سازمانهاي مالي و سرمايهگذاري، كارآفرينان و افراد علمي ميباشد (فكور، 53:1383). تجاريسازي دانش، يك منبع بالقوه درآمد را براي دانشگاهها و ساير نهادهاي تحقيقاتي فراهم ساخته و وابستگي آنها به بودجه عمومي را كاهش ميدهد (Buenstorf,2009:281). مسلماً اين امر زماني ممكن ميگردد كه تجاريسازي دانش در دانشگاهها به يك فعاليت داوطلبانه و نه اجباري تبديل شود (Rasmussen et al, 2006:524).
بنابراين مفهوم انتقال فناوري بين بخش دانشگاهي و صنعت چنين بيان ميگردد: انتقال يك ايده، روش، مهارت، دانش فني، دارايي فكري، كشف يا اختراع ناشي از پژوهش علمي انجام شده در بخش دانشگاهي به يك محيط صنعتي كه در آن ممكن است به توسعه و يا بهبود محصولات و فرآيندها منجر شود. اين مفهوم كه به عنوان صنعتيسازي دانش بخش دانشگاهي نيز اطلاق ميگردد، به لحاظ كاربردي دقيقاً مرتبط و مترادف با مفهوم تجاريسازي نتايج تحقيقات ميباشد (فكور، 26:1385). افزايش اعتبار دانشگاهها از طريق انتقال فناوري به صنعت، نقش اساسي را در افزايش سرمايه انساني دانشگاهها ايفا ميكند. اين امر به وسيله جذب باهوشترين دانشجويان از برترين دانشكدهها امكانپذير ميگردد (Nicola et al,2004:3).
_______________________
The Budget plan 2004, page133.
-Urabe.
Jolly.
Spilling.
Zhao.
Bright.
Saren.
Rothwell.
Utterback.
Landry et al.
قسمتی از پیشینه تحقیق:
" سیگل و همکارانش" (78 :Siegel et al, 2004) در تحقیقی دیگر با عنوان طراحی مدل برای انتقال مؤثر دانش از دانشگاه به صنعت با تکیه بر رویکرد استقرایی و کیفی به شناسایی موضوعات کلیدی سازمان در توسعه مؤثر انتقال دانش پرداختند. این تحقیق مبتنی بر 55 مصاحبه ساختار یافته است که از 98 شرکتی که با 5 دانشگاه در ارتباط بودند گرفته شد. در نهایت با تحلیل نتایج مصاحبهها آنها به این نتیجه رسیدند که رعایت نکات زیر برای انتقال مؤثر دانش الزامی است.
1- ایجاد سیستم پاداش برای انتقال فناوری.
2- طراحی سیاستهای منعطف دانشگاهی برای انتقال فناوری.
3- اختصاص منابع اضافی به فرآیند انتقال فناوری از دانشگاه به صنعت.
4- کاهش مرزهای فرهنگی و اطلاعاتی میان ذینفعان اصلی انتقال فناوری.
فهرست مطالب مبانی نظری و پیشینه تحقیق مفاهیم و تعاریف تجاری سازی (فصل دوم) به شرح زیر میباشد:
2-1- مقدمه
2-2- مفهوم و تعاريف تجاريسازي
2-3- تاريخچه تجاريسازي تحقيقات دانشگاهي
2-4- اهميت تجاريسازي نتايج تحقيق
2-5- روند تجاريسازي دانش
2-6- فرآيند تجاريسازي
2-7- انواع تجاريسازي
2-8- روشهاي تجاريسازي
2-9- مدلها و الگوهاي تجاريسازي
2-10- مراحل تجاريسازي يافتههاي پژوهشي
2-11- موانع انتقال تجاريسازي
2-12- ساختار نوآوري
2-13- كارآفريني
2-14- سابقه تحقيقات و مطالعات انجام گرفته
2-15- بررسي روند تجاريسازي در بخش دانشگاهي كشور ايران
منابع
مبانی نظری و پیشینه تحقیق مفاهیم و تعاریف تجاری سازی (فصل دوم)_1554830929_19640_5739_1413.zip0.21 MB |