فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق مباني نظري و پيشينه پژوهش (فصل دو)سیستم مدیریت دانش چیست دارای 27 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
فصل دوم
پیشینه تحقیق
مبانی نظری مدیریت دانش :
تاريخچه دانش
-knowledge
دانش در سازمان يعني آنچه كه افراد درباره ارباب رجوع، محصولات، فرايند ها، اشتباه ها، و موفقيتها
مي دانند. دانش يك سازمان مي تواند در ذهن افراد، گرو ه ها و واحد هاي آن، جا گرفته باشد و بخش اصلي فرايند هاي اجرايي، عرف ها و قوانين و مقررات آن محسوب شود .
از طرفي،دانش راتركيبي سازماندهي شده ازوظايف،نقش ها،رويه ها و اطلاعات ،تعريف كرد ه اند.اين تعريف به اين مفهوم است كه اطلاعات را تنها باسازماندهي مي توان به دانش تبديل كرد. كوئن
-
Quinn
دانش را به خرد سازماني تشبيه كرده است. طبق اين ديدگاه، دانش سازماني نه به سازمان، بلكه به افرادي از سازمان مربوط مي شود كه آن را توليد كرد ه اند . دانش افراد، محصول تعاملات اجتماعي آن ها است و ريشه در شرايط اجتماعي و فرهنگي آن ها دارد. تاكيد بر دانش فردي به اندازه دانش سازماني مهم است و هر دو تا حدي بر ماهيت وظايف، سطح آموزش فردي، انگيزه و ميل مديريت به دست كشيدن از وظايف قديمي خود و محول كردن آن ها به كارمندان رده پايين تر تمركز دارند.
با اين حال بت
-
Bhatt
عقيده دارد كه دانش سازماني، نه به طور كامل در افراد و نه در سازمان ذخيره مي شود. بخشي از دانش در افراد و بخش ديگر درسازمان ذخيره مي شود. به همين دليل، هر سازمان داراي سهمي از افراد با هوش است كه منابع ارزشمند دانش آن سازمان محسوب مي شوند . اما اين فرض كه دانش يك سازمان، جمع افراد با هوش آن است، نيز نادرست است. زيرا اگر دانش در انحصار افراد يك سازمان قرار داشته باشند چگونه سازمان از آن منتفع مي شود؟ اگر اين طور باشد، با ترك افراد برجسته از يك سازمان، دانش آن سازمان نيز بي ترديد از بين خواهد رفت. بنابراين سازمان ها تنها در صورت سازماني كردن دانش خود مي توانند از آسيب پذيري در امان باشد.
شايد برآورد تعاريف فوق را بتوان در تعريف هولان و فيليپس
1
-Holan and Philips
مشاهده كرد كه دانش سازماني را مجموعه از سرمايه، قوانين، فعاليت هاي جاري، روند هاي اجرايي، استاندارد ها، و ديگر امور سازمان تعريف كرد ه اند كه رفتار ها اعضاي آن سازمان را شكل مي دهد.
همان طور كه گفته شد، دانش سازماني يا فردي محصول تعامل افراد يا سازمان با يكديگر است و سازمان براي روز آمد سازي و پالايش دانش خود نياز به تعامل با محيط پيرامون خود دارد. بدين ترتيب اطلاعات جديدي وارد سازمان مي شود كه لازم است براي آن فرايندي طراحي شود تا بتوان با استفاده از اطلاعا ت جديد، برنامه هاي جاري را نيز مورد ارزيابي مجدد قرار داد. اين فرايند همان مديريت دانش است كه براي تسهيل در فعاليتهای مرتبط با دانش از قبيل خلق، ضبط و ذخيره، انتقال و كاربردآن استفاده مي شود( عزيزي و همكاران ، 1387).
مديريت دانش
اخيرا واژه مديريت دانش در فرهنگ لغات جاي گرفته است. در سال 1989براي آماده سازي مديريت دانش بر پايه فناوري، كنسرسيومي از سازمان ها در امريكا كار خود را آغاز نمود تا پيشگامي خود را براي منظور نمودن مديريت دانش به عنوان سرمايه در سازمان ها اعلان نمايد .اولين كتاب ها درباره فراگيري سازماني و مديريت دانش در سال 1990منتشر شدند. در سال1991 و براي اولين بار مطالبي درباره مديريت دانش در مراكز انتشاراتي مشهور به چاپ رسيد. شايد بتوان گفت كه وسيع ترين كار تحقيقاتي در زمينه مدیریت دانش تا امروز درسال 1995 توسط کوجیه و نافوکا
-
Kojie&Nafoka
و هیروتاکاتاکی شی
-
Hirotakatakishi
در سازمان خلق دانش به نام چگونه شرکتهای ژاپنی نوآوری و پویایی را به وجود می آورند؟صورت پذیرفته است(یاریگر به نقل از اسدزاده ،1386).
تعاريف مديريت دانش
*مديريت دانش شامل روش هاي بهبود و ابزار عملي است كه به مديريت كمك مي كند تا در هر سطح و ناحيه اي در سازمان منجر به بهبود روش هاي كاري و محصولات شود ( شفيعا و همكاران ، 1386).
*مديريت دانش فرايند خاص سازماني و سيستماتيك براي كسب، سازماندهي، نگهداري، كاربرد، پخش و خلق دوباره دانش صريح و ضمني كاركنان براي افزايش عملكرد سازمان و ارز ش آفريني است (.شفيعا و همكاران ،1386).
*فرايند مديريت دانش به دنبال گردآوري، شكل دادن، نگهداري و اشاعه آن دانش است. ( رجايي پور، 1387).
*مديريت دانش: عبارت است از فرايند هاي ايجاد، سازماندهي، اشاعه و حصول اطمينان از درك اطلاعات مورد نياز براي انجام يك كار (ناظم ، 1386).
*مديريت دانش: عبارت است از ايجاد، نوسازي، استفاده و اهرم قرار دادن دانش و ديگر دارائي هاي سرمايه فكري به صورت ظريف و نظامند جهت حداكثر سازي اثر بخشي و بازدهي دانش محور كاركنان و سازمان( صلواتي ، 1388).
مولفه هاي مديريت دانش
تشخيص دانش
تشخيص نياز هاي دانشي يكي از مولفه هاي مهم درمديريت دانش به شمارمي آيد چرا كه در فرايند مديريت دانش، تشخيص دانش مورد لزوم سازمان گام موثري در پيشبرد صحيح بقيه مراحل و نحوه آموزش آن ايفا مي كند.
تحصيل دانش
تحصيل دانش در يك سازمان دانش محور كه پايه آموزش نيزمي باشد به دو صورت كلي زير محقق مي شود:
الف
)
كسب دانش: مستقيم ترين و گاهي موثرترين راه كسب دانش بيروني خريد آن است. يعني خريد سازمان يا استخدام فرد يا افرادي كه از دانش مورد نياز بر خوردارند.
ب)خلق دانش: مقدمه مديريت دانش، خلق دانش و به تبع آن يادگيري سازماني است ، زيرا با ايجاد دانش ا
ست كه مي توان بر آن مديريت كرد.
بكار گيري دانش
اصولا استفاده موثر از دانش، معيار و شاخص مناسبي براي تعيين موفقيت فعاليت هایی است كه در فرايند مديريت دانش معرفي شده اند. زيرا بهره برداري و بكار گيري دانش تنها راه عينيت بخشيدن به دانش و دستيابي به نتايج ملموس آن است.
اشتراك دانش
اشتراک دانش و توزیع دانش در جوامع و سازمانهای معاصر مطلقا امری ضروری است.دانش نباید درکنجی
...
مباني نظري و پيشينه پژوهش (فصل دو)سیستم مدیریت دانش چیست_1555525879_19571_5739_1321.zip0.06 MB |