فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق چارچوب نظری و پیشینه پژوهشی معنویت در کار و محیط کار (فصل دوم) دارای 27 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
2-2- بخش دوم: معنویت در کار 38
2-2-1- مفاهیم معنويت 38
2-2-2- دین و معنویت 40
2-2-3- اخلاق و معنویت 42
2-2-4- جنبه های معنویت 43
2-2-4-1- جنبه های درونی 44
2-2-4-2- جنبه های تلفییقی 44
2-2-4-3- جنبه های بیرونی 44
2-2-5- نيازهاي معنوي كاركنان و ظهورپارادايم معنويت در محيط کار 45
2-2-6- مفاهیم معنویت در کار 46
2-2-7- رویکردها و پاردایم های معنویت در محیط کار از دیدگاه محققان مختلف 48
2-2-7-1- دیدگاه اول 48
2-2-7-1-1- رویکرد درون گرا/ متافیزیکی 48
2-2-7-1-2- رویکرد دینی 49
2-2-7-1-3- رویکرد اگزيستانسياليستي/ سکولار 50
2-2-7-1-4- رويکرد مخالفان معنويت 50
2-2-7-2- دیدگاه دوم 52
2-2-7-3- دیدگاه سوم 52
2-2-8- مزاياي معنويت در محيط کار 53
2-2-9- ویژگی های معنویت در کار و محیط کار 54
2-2-10- پیش فرضهای معنویت در کار 55
2-2-11- عناصر مهم معنویت در محیط کار 56
2-2-12- تبدیل محیط کار به نوعی محیط کار معنوی 57
2-2-13- دلایل احتمال تغییر محیط کار غیر معنوی به محیط کار معنوی 58
2-2-14- عوامل تقویت کنند معنویت در محیط کار 59
2-2-15- تشویق و پرورش معنویت در محیط کار 60
2-2-16- ابعاد معنویت در محیط کار 61
2-2-17- مدل معنویت در کار ارائه شده توسط میلیمن 63
2-2- بخش دوم: معنویت در کار
2-2-1- مفاهیم معنويت:
با در نظر گرفتن افزايش قابل ملاحظه توجهات به معنويت در محيط کار، پرسش اصلي اين است که معنويت در محيط کار چه معنايي دارد؟ معنويت براي افراد مختلف معاني متفاوتي دارد و بنابراين تعاريف زيادي در ادبيات اين موضوع وجود دارد که ناشي از وجود ديدگاههاي متفاوت ميباشد. ميتروف معنويت را تمايل به جستجوي هدف نهايي در زندگي و زيستن بر اساس اين هدف تعريف ميکند (Mitroff & Denton,1999). سايرين معنويت را نوعي نوعي معنا و نوعي آگاهي در زندگي ونظایر آن تعريف ميکنند. بعضي ديگر مصرانه بر مفاهيم مذاهب و آيينهاي شرقي همچون تائوئيسم، بوديسم، ذن، و نيز اسلام تأکيد دارند. چنين محققاني به درستي ادعا ميکنند که اين جوامع غيرغربي بسيار بهتر ميان زندگي شخصي، کار، تفريح، عبادت، و ديگر جنبههاي زندگي يکپارچگي ايجاد نمودهاند (Cavanagh,1999,190). بروس (2000) با بررسي يک سري از تحقيقات در اين زمينه بيان ميکند: «براي يک خداشناس کاتوليک، معنويت راهي است که توسط آن به سمت الوهيت حرکت ميکند؛ براي يک پزشک در مدرسه پزشکي هاروارد، معنويت چيزي است كه به زندگي معنا مي بخشد؛ براي يک جامعهشناس، جستجويي انفرادي براي درک مقصود و ارزشهايي است که ممکن است مفهوم خدا يا وجود متعالي را دربر داشته باشد يا نداشته باشد. براي ديگران معنوي بودن به معناي دانستن و زيستن بر اساس اين آگاهي است که زندگي بيش از آن چيزي است که ما ميبينيم. معنوي بودن، فراتر از دانستن و زيستن، مبنايي براي تحول شخصي، بين شخصي، اجتماعي، و حتي جهاني براساس اين معرفت است که خدا همواره در وجود ما حاضر است».
معنویت عبارتست از اعتقادات و ارزش های مرتبط با اهداف به علاوه اعتقادات مذهبی (Selman, Harding & Speck,2011,721).
در تعريفي آمده است «معنويت نيرويي روحبخش و انگيزاننده زندگي است، انرژيي که الهامبخش فرد به سمت و سوي فرجامي معين، يا هدفي به سوي وراي فرديت ميباشد» (McKnight,1987,27). درتعريفي ديگر«معنويت به عنوان انرژي، معنا، هدف و آگاهي در زندگي است» (Cavanagh,1999,192).
ماير معنويت را چنين تعريف ميکند: «معنويت، جستجوي مداوم براي يافتن معنا و هدف زندگي است، درک عميق و ژرف ارزش زندگي، وسعت عالم، نيروهاي طبيعي موجود، و نظام باورهاي شخصي»
«معنويت در نظرگاه کلي و عام، جست و جوي چيزي که در پيوند با انسان شدن است، تعريف کردهاند». وبه همين مضمون معنويت «شيوهاي است که در آن، شخص بافت تاريخي خويش را در مييابد و در آن زندگي ميکند. اين جلوهاي از دين، فلسفه يا اخلاق اوست که به مثابة متعاليترين، شريفترين و سنجيده ترين چيز نشان داده ميشود و به غناي آرمان يا کمال مطلوب ميانجامد». در تعريف ديگري از کازنيز؛ «معنويت به جنبشهاي دروني روح انسان به سوي واقعي، متعالي و الهي ميپردازد».
تعريفي که کلارک در کتاب فلسفه دين، از دين ارائه ميدهد با مفاهيم و مضاميني که از معنويت آمده قرابت دارد؛ « وقتي فردي پديدهاي ماوراءالطبيعي را احساس ميکند، مهمترين ويژگي اين کارِ او را ميتوان تجربه دروني شخصي دانست، به ويژه هنگامي که اين فرد بخواهد اين تجربه را با تلاشهاي فعالانه براي هماهنگ ساختن زندگياش با ماوراءالطبيعه متجلَي سازد» (McCormick,1994,10).
امام خمینی (ره) نیز معتقدند: «معنویت مجموعه صفات و اعمالی است که شور وجاذبه قوي و شدید و در عین حال منطقی و صحیح را در انسان به وجود می آورد تا او را در سیر به سوي خداي یگانه و محبوب عالم به طور اعجاب آوري پیش ببرد» (بختیاری ،1389، 135)
معنويت در محيط كار نيز به معناي وجود حس اعتماد، تعلق، احترام و معنا در تمامي زمينه ها براي داشتن يك زندگي عالي تر مي باشد (Marques,2005,87).
معنويت را تلاش همواره بشر براي پاسخ دادن به چراهاي زندگي تعريف كرده اند.ورشد معنوي زماني آغاز مي گردد كه كودك به دنبال دليل مي گردد ودرباره پديده هاي پيرامون خود كنكاش وپرسش مي كند.
به سخن ديگر معنويت حسي والا است كه شور و شوق گرايش و كنش انسان را براي عدالت خواهي وانصاف افزايش مي دهد و هم نوايي وپيوسنگي باخودوجهان آفرنش پديد مي آورد (Tacey,2003).
چارچوب نظری و پیشینه پژوهشی معنویت در کار و محیط کار (فصل دوم)_1555530381_19491_5739_1008.zip0.11 MB |