خانه راهنمای خرید پیگیری سفارش پشتیبانی درباره ما تماس با ما
محصولات مرتبط
بررسي عملكرد بيمه ايران با توجه به مدل كارت امتيازي متوازن (شاخص هاي چهارگانه BSC ) براي اجراي استراتژي
بررسي عملكرد بيمه ايران با توجه به مدل كارت امتيازي متوازن (شاخص هاي چهارگانه BSC ) براي اجراي استراتژي
قیمت : 15,000 تومان
استرس و فنون كاهش استرس
استرس و فنون كاهش استرس
قیمت : 15,000 تومان
امنيت در شبكه هاي محلي بي سيم
امنيت در شبكه هاي محلي بي سيم
قیمت : 15,000 تومان
بررسي جايگاه ايران در بازار جهاني نفت
بررسي جايگاه ايران در بازار جهاني نفت
قیمت : 15,000 تومان

مقاله حقوق کودک در قرآن و سنت

مقاله حقوق کودک در قرآن و سنت

مقاله حقوق کودک در قرآن و سنت دارای 280 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد


مفهوم کودکی
از نقطه نظر لغوی کلمات کودک، صغیر، بچه، صبی لغات مترادفی هستند که به یک دوره سنی خاص اطلاق می شوند.
در زبان فارسی کودک به معنای کوچک و همچنین به فرزندی که به حد بلوغ شرعی نرسیده اعم از اینکه دختر باشد یا پسر، استعمال شده است.
در اصطلاح حقوقی کودک یا صغیر به کسی گفته می شود که از نظر سنی به رشد طبیعی و نمو جسمی و روحی لازم برای زندگی اجتماعی نرسیده باشد .

مفهوم اولاد
اولاد جمع ولد به معنی فرزند، این کلمه به دو مفهوم عام و خاص به کار می رود، عام شامل تمام کسانی است که از نسل شخص به طور مستقیم به وجود آمده اند خواه بی واسطه باشد یا باواسطه، در این معنی خانواده های شخص نیز هر اندازه پائین برود، در زمره اولاد است. اما به معنی خاص به کسانی گفته می شود که بی واسطه از نسل شخص به وجود آمده اند.

در کتاب هشتم قانون مدنی کلمه اولاد به معنای خاص آن به کار رفته است، زیرا جز در مورد اتفاق اقارب و ولایت جد پدری، مقصود تنظیم روابط پدر و مادر و فرزندان ایشان در خانواده است و نیز درباره معنی خاص اولاد، در قانون مدنی و فقه «اولاد» به اطفالی گفته می شود که دارای نسب مشروع نیستند یا پدر و مادر طبیعی خود نسبتی ندارند و نمی توان آنها را «ولد» یا «فرزند» نامید.
مفهوم نسب
نسب در لغت به معنی نژاد و اصل و خویشاوندی است. اما در سایر کتب حقوق مدنی «نسب» یکی از عناوین فرعی اولاد است و به همین قرینه در تعریف آن می توان گفت: در رابطه خونی و حقوقی است که پدر و مادر را به فرزندان آنان مربوط می کند. به این اعتبار، نسب به معنی «رابطه پدر فرزندی» یا «مادر فرزندی» است و شامل خویشان در خط اطراف نمی شود .
سید حسن امامی در این باره می گوید: «نسب» مصدر است و به معنی قرابت و خویشاوندی می‌باشد. قانون مدنی باب مزبور را به خویشاوندی مستقیم و بلاواسطه کسی که از دیگری اختصاص و راجع به اقسام دیگر خویشاوندی (غیرمستقیم و بواسطه) گفتگو ننموده است.

علت این امر آن است که اقسام دیگر خویشاوندی مستقیم و بلاواسطه می باشد نسب امری است که بواسطه آن انعقاد نطفه از نزدیکی زن و مرد به وجود می آید . از این امر رابطه خونی بین طفل و آن دو نفر که یکی پدر و دیگری مادر می باشد موجود گردد.
نسب قانونی عبارت از خویشاوندی طفل به پدر و مادر می باشد که در حین انعقاد نطفه بین آنان نکاح صحیح اعم از دائم و یا منقطع موجود بوده است .

گفتار دوم :
ایام کودکی در حقوق اسلام

شروع کودکی در حقوق اسلام
پایان کودکی در حقوق اسلام

شروع کودکی در حقوق اسلام
در ارتباط با زمان شروع کودکی در هیچیک از آیات و رویات تصریح خاصی به عمل نیامده بلکه این مطلب را باید با تأمل در نصوص مربوطه استنباط نمود.
اصولاً اسلام از زمان انعقاد نطفه برای آن اعتبار قائل شده و حتی در این زمینه احکام جزائی

ذوالمراتبی را مقرر داشته است و بدین ترتیب از لحظه انعقاد نطفه حمایت شده است چنانکه در کتب فقهی مذکور است و این حمایتها عیناً در قوانین موضوعه ایران که از فقه امامیه نشأت گرفته است منعکس شده است.
از زمان انعقاد نطفه، کودکی آغاز شده است اگر چه قبل از دمیدن روح باشد، چرا که نطفه از زمان انعقاد قابلیت دمیدن روح را یافته و به اصطلاح یک انسان بالقوه است.
و وضع مقررات وضعی و تکلیفی بر حمایت از وی تنها از این نظر قابل توجیه می باشد . خداوند در قرآن کریم من باب اهمیت برای انعقاد نطفه مراحل تکامل شکل گیری آن را مورد توجه قرار داده است و فرموده است :
وَ لَقَد خَلَقْنا الانسانَ مِنَ سُلالهٍ مِنْ طِین. ثم جعلناه فی قرارٍ مَکین. ثمَّ خَلَقْنَا النطفهَ علقهً . فخلقنا العلقَهَ مُضْغَهً . فخَلقنا المُضْغَهَ عظاماً فَکَسَوْنا العظامَ لحماً ثمَّ انشأناه خلقاً ءآخَر. فَتَبارک اللهُ احسنُ الخالقین.
علاوه بر دلایل فوق مؤیدات دیگری نیز می توان بر صحت اطلاق نام کودک بر نطفه منعقد شده

برشمرد. من باب مثال در باب ارث و وصیت بر زمان انعقاد نطفه اثرات بسیاری مترتب شده است. چنانکه در ارث اگر بعد از زمان انعقاد نطفه مورث فوت کند حملی که در زمان فوت انعقاد نطفه‌اش منعقد شده است خود ارث است و نیز از باب وصیت آمده است که وصیت بر حمل صحیح است.
پایان کودکی در حقوق اسلام
بر خلاف زمان شروع کودکی که به طور صریح مشخص نشده است در حقوق اسلام کودک با رسیدن به سن بلوغ پایان می پذیرد. در این قسمت، ابتدا معنای بلوغ را مطرح کرده و سپس به دلایل آن می پردازیم. در تعریف بلوغ آمده است:
البلوغ هو ابداً النضج الجنسی، حین تصبح الاعضاء التناسلیه قادره علی تأدیه وظائفها.
یعنی بلوغ عبارت است از شروع نضج جنسی در زمانی که اعضای تناسلی قادر بر انجام وظائف خود شوند.
در آیات و روایات رسیدن به بلوغ برای پایان کودکی مورد اشاره واقع شده است .که ذیلاً به آنها خواهیم پرداخت.
۱- آیات
الف) و إذا بَلَغَ الاطفالُ مِنکُم الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنوُا (نور / ۵۹ )

یعنی وقتی کودکان به حد حلم رسیدند باید از شما اذن بگیرند.
ب) والذینَ لَم یَبْلُغوُا الحُلُمَ مِنْکُم ثلاثَ مَرّاتٍ (نور / ۸۵ )
ج) وَابْتَلوُا اَلیتامی حَتّی إذا بَلَغُوا النِّکاحَ فَإنْ ءَاَنسْتُم مِنْهم رشداً فَاْدَفعوا إلَیهم اَمْوالَهُمْ (نساء/ ۶)
کودکان را بیازمایید تا اینکه به سن نکاح رسند سپس اگر در آنها رشد یافتند اموالشان را به آنها تحویل دهید.

۲- روایات
الف) عن علی بن جعفر عن اخیه موسی بن جعفر (ع) قال: سألته عن الیتیم متی ینقطع یتمه؟
قال: اذا احتلم و عرف الاخذ والعطاء (من لایحضر الفقیه ج۲ ص ۲۸۲)
یعنی از موسی بن جعفر پرسیدم که در چه زمانی یتیم نیست. فرمود: وقتی محتلم شود و به داد و ستد آشنا باشد.
ب) انقطاع یتم الیتیم بالاحتلام. (فروع کافی ج ۲ ص ۲۵۳ )
پایان کودکی کودک با احتلام است.
چنانکه ملاحظه می گردد روایات سابق الذکر هم نظر به بلوغ جنسی دارند و در همه آنها زمان رسیدن به رشد جنسی (احتلام) به معنای پایان گرفتن کودکی تلقی شده است.
روایاتی که سن را اماره بلوغ دانسته اند متفاوتند؛
در برخی از آنها سیزده سالگی برای پسر و ۹ سالگی برای دختران اماره بلوغ دانسته شده است مانند مؤثقه عبدا… بن نسان
در برخی سن ۱۳ سالگی به طور مشترک اماره بلوغ دانسته اند مثل مؤثقه عمار ساباطی
در برخی ۱۵ سالگی برای پسران و ۹ سالگی برای دختران تعیین شده است.
از دقت در آیات و روایات مذکور معلوم می گردد که با رسیدن به زمان بلوغ (قطع نظر از اختلافی که درباره خود بلوغ و علائم آن وجود دارد) دوران کودکی پایان می پذیرد و از این نظر آیات و روایات متفقاً تصریح بر پایان کودکی با فرارسیدن زمان بلوغ دارند و فقهای امامیه نیز از آیات و روایات چنین

نتیجه گرفته اند به عنوان مثال امام خمینی (ره) فرموده اند:
«الصغیر و هو الذی یبلغ حد البلوغ» که مفهوم مخالفش این است که به حدّ بلوغ رسیده است صغیر نیست بنابراین با اذعان به اینکه از نظر اسلام دوران کودکی با فرارسیدن بلوغ پایان می پذیرد این گفتار را با بحث در حقوق ایران دنبال می کنیم.

گفتار سوم :

ملاک کودکی در حقوق ایران

شروع کودکی
پایان کودکی

ملاک کودکی در حقوق ایران
از آنجا که حقوق موضوعه ایران در این زمینه از فقه امامیه نشأت گرفته است زمان شروع و پایان کودکی به همان نحوی که در فقه امامیه مطرح است در قوانین ایران هم انعکاس دارد بنابراین مبحث مربوط به حقوق ایران هم را هم در دو قسمت مورد بحث قرار می دهیم.
شروع کودکی
ممکن است از ظاهر ماده ۹۵۶ ق. م که مقرر داشته است «اهلیت برای دارا بودن حقوق با زنده متولد شدن انسان شروع و با مرگ او تمام می شود.» چنین برداشت نمود که در حقوق ایران شروع کودکی با تولد تحقق می یابد.

اما با اندکی تأمل واضح می گردد که این فرض را باید از ذهن زدود زیرا در ماده ۹۷۵ ق. م آمده است که : «حمل از حقوق مدنی متمتع می گردد مشروط بر اینکه زنده متولد می شود.» بنابراین حمل «جنین» قبل از تولد از کلیه حقوقی که هر انسانی می تواند صاحب شود برخوردار است لیکن نمی تواند حقوق اجرا کند (۹۵۸ ق. م )
این ماده نشانگر آن است که شروع کودکی را باید در زمانی قبل از تولد مفروض دانست و مبدأ آن را از زمان انعقاد نطفه گرفت. لذا ماده ۹۵۶ ق. م در مقام اعلام شروع زمان کودکی نیست بلکه آنچه در این ماده آمده است اعلام این مطلب است که اهلیت حمل برای تمتّع از حقوق مدنی متعلق است و با زنده متولد شدن قطعی می گردد.
آنچه که می تواند مؤید این قول قرار گیرد ماده ۸۷۵ ق. م است که مقرر داشته :
«شرط وراثت زنده بودن در حین فوت مورث است و اگر حملی باشد در صورتی ارث می برد که نطفه او حین الموت منعقد بوده و زنده هم متولد شود اگر چه فوراً پس از تولد بمیرد.»

با توجه به موارد فوق ثابت می شود که در حقوق ایران شروع کودکی از زمان انعقاد نطفه است و گرنه معنی نداشت شروع آن را از زمان بگیریم اما برای قبل از تولد قائل به حقوقی شویم که اختصاص به انسان زنده دارد.
از طرفی با ملاحظه قوانین موضوعه ایران در باب مجازات نیز به همین نتیجه می رسیم زیرا در باب ۱۲ قانون مجازات اسلامی که در موضوع دیه سقط جنین است برای سقط جنین در مراحل آن دیه های متناسبی با هر دوره در نظر گرفته شده است. و چنانکه در عنوان این باب آمده است به کلیه مراحل تکاملی بعد از انعقاد نطفه جنین اطلاق شده است .

با توجه به مطالب معلوم می گردد که در این زمینه قوانین شرعی عیناً به قوانین ما راه یافته و شروع کودکی همان است که در این مبحث گفته شده و این البته نتیجه کاملاً منطقی است زیرا چنانکه در مبحث مذکور دیدیم بر اساس حقوق اسلام شروع کودکی همان زمان انعقاد نطفه است.
پایان کودکی
پیش از آنکه ماده ۱۲۱۰ ق. م در سال ۶۱ دستخوش اصلاح شود به موجب ماده مرقوم سن بلوغ ۱۸ سالگی بود و بنابراین کسانی که زیر سن ۱۸ سالگی قرار داشتند صغیر محسوب می شدند و نظر به ماده ۱۲۰۷ ق. م از تصرف در اموال و حقوق مالی خود محروم بودند.
واضعین قانون مدنی این سن را اماره رشد قرار داده بودند و رسیدن به سن ۱۸ سالگی دلیل بر رشید بودن طرف بود مگر آنکه خلاف آن ثابت می گردید.
در اصلاحی که در سال ۶۱ از ماده ۱۲۱۰ به عمل آمد این ماده به صورت ذیل تغییر یافت:
«هیچکس را نمی توان بعد از رسیدن به سن بلوغ به عنوان جنون یا عدم رشد محجور نمود مگر آنکه رشد یا جنون او ثابت شده است.
همچنین تبصره به این ماده اضافه شد:
تبصره ۱ : «سن بلوغ در پسر ۱۵ سال تمام قمری و در دختر ۹ سال تمام قمری است.»
تبصره ۲ : «اموال صغیری را که بالغ شده است در صورتی می توان به او داد که رشد او ثابت شده باشد.»
چنانکه پیداست بین ماده و تبصره ۲ آن تعارض وجود دارد زیرا بر طبق ماده، سن بلوغ اماره رشد است و حال آنکه بر اساس تبصره ۲ رشد نیاز به اثبات دارد و صرف رسیدن به بلوغ کافی نیست.
علت تعارض این است که ماده ۱۲۱۰ ق. م با همان ترکیب سابق حفظ شده و تنها به جای ۱۸ سالگی تمام سن بلوغ را قرار داده اند غافل از اینکه در واقع ق. م سن رشد و بلوغ را به هم آمیخته بوده و حال آنکه در اصلاحیه سال ۶۱ سن بلوغ غیر از سن رشد است.

ماده فوق موجب اختلاف نظر بین محاکم شده و منتج به صدور رأی وحدت رویه شماره ۳۰ مورخ ۳/۱۰/۶۴ دیوان عالی کشور شد.
بر اساس این رأی : در ماده ۱۲۱۰ ق. م اصلاحیه هشتم دی ماه ۶۹ که علی القاعده رسیدن صغار به سن بلوغ را دلیل رشد قرار داده و خلاف آن را محتاج به اثبات دانسته ناظر به دخالت آنان در هر نوع امور مربوط به خود می باشد مگر در امور مالی که به حکم تبصره ۲ ماده مرقوم مستلزم اثبات رشد است. به عبارت دیگر صغیر پس از رسیدن به سن بلوغ و اثبات رشد می تواند نسبت به اموالی که از طریق انتقالات عقدی یا قهری قبل از بلوغ مالک شده مستقیماً تصرف و مداخله نماید و قبل از اثبات رشد از این مداخله ممنوع است.»

چنانکه از مفاد رأی پیداست اگر کسی بعد از رسیدن به سن بلوغ بخواهد در اموالی که قبل از بلوغ مالک شده دخل و تصرف کند باید در دادگاه مدنی خاص رشد خود را ثابت نماید.
اما اگر بخواهد در اموالی که بعد از رسیدن به سن بلوغ دارا شده است تصرف کند دیگر احتیاج به اثبات ندارد. زیرا ماده ۱۲۱۰ ق. م مقرر داشته بعد از رسیدن به سن بلوغ نمی توان به عنوان عدم رشد کسی را محجور نمود مگر آنکه عدم رشد به اثبات برسد که معلوم نیست دارا شدن بعد از بلوغ با دارا شدن قبل از بلوغ چه تفاوتی دارد

سؤالی که با در نظر گرفتن مباحث گذشته به ذهن می رسد این است که بالاخره از نظر حقوق فعلی ایران با توجه به ماده ۱۲۱۰ ق. م و تبصره های آن پایان کودکی رسیدن به سن بلوغ است یا بعد از اثبات رشد. به تعبیر دیگر آیا می توان قائل به صرف رسیدن به سن ۹ سالگی در دختران و ۱۵ سالگی در پسران به معنای پایان کودکی است گرچه هنوز رشید بودن آنها اثبات نشده باشد.
به نظر می رسد با توجه به مفاد ماده ۱۲۱۰ ق. م و تبصره های آن پایان کودکی رسیدن به سن بلوغ است زیرا :
اولاً : صغر (کودکی) چنانکه در تعاریف ابتدای گفتار آمد در مقابل بلوغ شرعی قرار دارد و از نظر عرفی به کسی که به سن بلوغ رسیده است بالغ گویند نه صغیر .

ثانیاً : در تبصره (۱) ماده ۴۹ ق. م. ا در تعریف طفل آمده است: «منظور از طفل کسی است که به حد بلوغ شرعی نرسیده باشد و بنابراین ملاک را بلوغ قرار داده اند نه رشد.»
ثالثاً : می دانیم که بر اساس ماده ۱۲۱۰ ق. م «هیچکس را نمی توان بعد از رسیدن به سن بلوغ به عنوان جنون یا عدم رشد محجور نمود.» از آنجا که بر طبق نص ماده رسیدن به سن بلوغ به معنای خروج از محجوریت است و با توجه به اینکه بر طبق بند ۱ ماده ۱۲۰۷ ق.م صغار محجور شناخته شده اند از تقابل ماده ۱۲۱۰ و بند ۱ ماده ۱۲۰۷ ق. م معلوم می گردد که در واقع صغیر محجور در مقابل بالغ غیرمحجور است و بنابراین غیر از آن است .
با توجه به موارد فوق پایان کودکی در حقوق ایران همان زمان بلوغ است و رشد تأثیری در آن ندارد.
اماره رشد و اثرات مترتب بر آن
رشد در لغت به معنای هدایت است و در تعریف آن آمده است که :
«کیفیات نفسانی است که دارنده آن می تواند نفع و ضرر در رشد مدنی و یا حسن و قبح جزائی را تشخیص دهد و چنین کسی را رشید می نامند.
و نیز در تعریف آن آمده است که: «ملکه نفسانیه تقضی اصلاح المال و یمنع من افساره و صرفه فی غیرالوجوه اللایقه بافعال العقلاء.»
در تحقیقاتی که سازمان علمی و تربیتی ملل متحد (یونسکو) تحت عنوان «حق و مسئولیت جوانان» در ۴۵ کشور جهان از جمله ایران در سال ۱۹۷۲ انجام داد این نتیجه به دست آمد که قوانین کشورها درباره تعریف سن رشد تفاوت کمی با یکدیگر دارند.

در اغلب این کشورها، سن رشد «سنی است ک در آن نظارت والدین پایان می پذیرد و جوانان افرادی شناخته می شوندکه مستقلاً در فعالیت های مربوط به زیست اجتماعی مشارکت می نمایند» این سن در اغلب کشورها ۲۱ سال است. هر چند تمایل به پائین آوردن آن روز به روز افزایش می‌یابد.
چنانکه در کنوانسیون حقوق کودک حدود سن ۱۸ سالگی تعیین شده است در حقوق اسلام و ایران سن معینی برای رشد مقرر نشده است و در هر مورد باید فرد را جداگانه امتحان نمود.

گفتار چهارم :

حدود سنی لازم به تفکیک موارد

سن ازدواج
سن کار
سن اعمال کیفر و مجازات

سن ازدواج
سن رشد و سن ازدواج لزوماً نباید یکسان باشد زیرا غالباً افراد قبل از رسیدن به سن رشد آمادگی و قابلیت جسمی لازم را برای ازدواج پیدا می کنند. این امری است که در تحقیقات یونسکو به آن نیز اشاره شده است. به عنوان مثال در ایتالیا که سن رشد ۲۱ سالگی است سن ازدواج برای پسران ۱۶ سالگی و برای دختران ۱۴ سالگی مقرر شده است.

در قرآن کریم به سن خاصی به عنوان سن ازدواج اشاره نشده است. و در فقه نیز نظرات مختلفی است یکی از اساتید در این زمینه می فرماید: «با بررسی هایی که به عمل آورده ام به این نتیجه رسیده ام که منظور از بلوغ در اسلام بلوغ جنسی است یعنی رسیدن پسر و دختر به سنی که قوای تناسلی آنان به حد کمال رسیده باشد و به طور طبیعی بتوانند تولید مثل کنند …
بنابراین سنین گفته شده در فقه بالا درباره زمان بلوغ موضوعیت نداشته بلکه می تواند اماره ای برای بلوغ باشد.»

در حقوق موضوعه ایران سن ازدواج تعیین شده است در تبصره ۱ ماده ۱۲۱۰ ق. م آمده است «سن بلوغ در پسر ۱۵ سال قمری و در دختر ۹ سال تمام قمری است.»

و در ماده ۱۰۴۱ ق. م آمده است که «نکاح قبل از بلوغ ممنوع است.» که مفهوم مخالف آن عدم ممنوعیت نکاح پس از رسیدن به سن بلوغ است با این توضیح که قبل از رسیدن به سن بلوغ هم می توان ازدواج کرد در همین راستا تبصره ماده ۱۰۴۱ ق. م می گوید «عقد نکاح قبل از بلوغ با اجازه ولی صحیح است به شرط رعایت مصلحت مولی علیه.»

۲- سن کار
در مطالعات سازمان بین المللی کار این امر به اثبات رسید که مسأله کار کودکان عمدتاً در ارتباط با فقر خانواده است.
و همین امر باعث شده که خانواده ها برای تأمین معاش خود کودکان خردسال را در سنین پائین در اختیار اشخاص ثالث قرار دهند تا از آنان برای کار در مزارع و اموری چون چوپانی، نگهداری از حیوانات استفاده شود. کاری که باعث می گردد عملاً خانواده ها از حق ولایت و حضانت نسبت به کودکان خود چشم پوشی کنند.

به همین علت و در راستای حمایت از کودکان اعلامیه جهانی حقوق کودک ۱۹۵۹ مصوب مجمع ملل متحد در اصل ۹ خود مقرر داشت:
«… کودک نباید قبل از رسیدن به حداقل سن کار استخدام گردد و در هیچ مورد اشتغال او به خدمتی که مضرّ به سلامتی و تعلیم و تربیت او بوده و مانع رشد جسمی و فکری او گردد مجاز نمی باشد.»

چنانکه مشاهده می گردد در این اصل حداقل سن کار تعیین نگردیده است بلکه به قوانین کشورها واگذار شده است اما در عین حال سازمان بین المللی کار از ابتدای تأسیس تلاش وسیعی را در جهت محو استثمار کودکان در سنین پائین معمول داشته که حاصل آن یازده مقاله نامه و ۵ توصیه نامه است که منحصراً سن کودک موضوع بوده است.»

در قانون کار سابق ایران حداقل سن شروع کار ۱۲ سال تعیین شده است.
در قانون کار اخیر التصویب جمهوری اسلامی ایران به موجب ماده ۷۹ حداقل سن برای شروع به کار ۱۵ سال تعیین شده است. در بعضی از مشاغل کارهایی که نوع کار یا شرایطی که کار در آن انجام می شود به نحوی که مضرّ برای سلامتی یا اخلاق کارآموزن و نوجوانان است، حداقل سن کار به موجب ماده ۸۴ قانون مرقوم ۱۸ سال تمام تعیین شده است.

سن اعمال کیفر و مجازات
کودکان به دلیل اینکه در حین ارتکاب جرم فاقد قوه تمییز می باشند از مسئولیت عمل ارتکابی خود مبرّا بوده در جهت ارتکاب عمل مجرمانه قابل مجازات نیستند لذا هر کشوری با توجه به وضعیت جسمی و روانی کودکان و آداب و رسوم و معتقدات قومی و مذهبی خود با تعیین سن مسئولیت کیفری کودکانی را به این حدّ سن نرسیده اند در صورت ارتکاب جرم از مسئولیت مبرا می داند.
در اغلب کشورها کودکان بزهکار در محاکم مخصوص به خود و طبق قوانین ویژه که همراه با

تشریفات مربوط به آئین دادرسی کیفری خاص آنان است مورد محاکمه و مجازات قرار می گیرند.
قوانین و ترتیبات رسیدگی به مراتب انعطاف پذیر از قوانین است که درباره مجرمین بزرگسال اعمال و اجرا می گردد. در یک سن معین و مشخص کودکان از مزایای یادشده بهره مند می گردند و حد سنی و شدت مجازات در هر کشور فرق می کند مثلاً این حدّ سنی در ژاپن بیست سال، کره ۱۴ سال، فرانسه ۱۸ سال و انگلستان ۱۷ سال است .

در حقوق اسلام کودک به محض رسیدن به بلوغ همچون افراد بزرگسال مجازات خواهد شد و قبل از بالغ شدن در مواردی تعزیر می گردد توضیح آنکه :
کودکی دارای ۲ دوره مشخص است یکی دوره عدم تمییز و دیگری دوره تمییز، کودک را در دوره اول طفل غیر ممیز و در دوره دوم طفل ممیز خوانند.
فقها در تعریف تمیز گویند :
کودک در این دوره به طور اجمال از مقتضای عقود و معاملات سر در می آورد یعنی می فهمد که مثلاً در یک معامله خرید و فروش، فروشنده کیست؟ و خریدار کیست؟ وقتی چیزی را فروخت مال از مالکیت او بیرون می رود وقتی چیزی را خرید جزء اموال او قرار می گیرد.

حداقل سن تمییز ۷ سالگی است ولی ممکن است برخی کودکان دیرتر یا زودتر به سن تمییز برسند.
کودک ممیز در کودکی همچنان باقی است منتها هنگامی که به سن بلوغ نزدیک می شود و در آستانه آن قرار می گیرد او را طفل «مراهق» می نامند و با رسیدن به بلوغ دوران مسئولیت و تکلیف آغاز می شود. فقها همگی معتقدند که کیفر حد و قصاص از کودک ممیز و غیر ممیز به دلیل حدیث رفع قلم برداشته شده و کودک فاقد مسئولیت جنائی است.
بیشتر فقها گفته اند که کودک ممیز هرگاه مرتکب عمل بزهکارانه شود به جای حدّ ، تعزیر درباره او اجرا می گردد که سبک تر از حدّ است ولی این تعزیر نه به عنوان کیفر بلکه برای تربیت و تهذیب اوست.
فقها برای فقدان مسئولیت مطلق به حدیث رفع استناد می کنند که در آن حضرت علی (ع) فرمود:
اما عملت رفع القلم عن الثلاثه : «عن الصبی حتی یحتلم و عن المجنون یفیق و عن النائم حتی یستیقظ»
یعنی آیا ندانستی قلم تکلیف و مؤاخذه از سه دسته برداشته می شود از کودک تا بالغ گردد و از دیوانه تا هشیار گردد و از خفته تا بیدار گردد.
از آنجا که مراد از مرفوع القلم بودن کودک آن است که هیچ گونه قانون گذاری از طرف قانونگذار اسلام برای کودک تعیین نشده است آنان از نظر حکم وضعی و تکلیف معاف می باشند .
بنابراین چنانکه از مطالب گذشته و حدیث مرقوم برمی آید به محض بالغ شدن کودک وی نیز همچون سایر افراد در قبال اعمال خویش مسئول است.

در سیستم حقوق جزای ایران نیز به تبعیت از حقوق اسلام مفهوم بلوغ در افراد همان سن قانونی لازم برای پاسخگوئی به امور کیفری بر مبنای علائم ظاهری بلوغ است که بر طبق تبصره اماره ۱۲۱۰ ق. م برای پسران ۱۵ سال و برای دختران ۹ سال است.

گفتارپنجم :

اهمیت انعقاد نطفه

نسل پاک
مستحبات
مکروهات

نسل پاک
هر مرد و زن مسلمان به عنوان والدین فرزند که با هم زندگی مشترک، را تشکیل می دهند به طور طبیعی خواهان نسل سالم و صالح هستند و این نیاز به رعایت شرایط و نیز دعا و مطالبه از جانب فضل پروردگار را به همراه دارد، منادیان وحی و ائمه (ع) در این باره به ما آموزش داده اند که برای به وجود آمدن نسل پاک باید دعا کرد و خاضعانه و عاجزانه از درگاه ربوبی تقاضای اولاد صالح را نمود.
مسلماً اگر پدر و مادر علاقمند به سعادت خود در دنیا و آخرت هستند باید برای سلامت و عاقبت به خیری فرزندان و کودکان خویش دعا کنند و شرایط لازم را برای فراهم نمودن نسل صالح ایجاد نمایند، این یکی از حقوق والدین نسبت به فرزندان خویش می باشد.
«هنالِکَ دَعَا زکریّا ربَّه، قالَ ربِّ هَبْ لی من لَدُنْکَ طَیّبه إنّکَ سمیعُ الدّعاء»

در این هنگام زکریا پروردگار خویش را بخواند، گفت پروردگارا مرا از جانب خویش فرزندی پاکیزه بخش که شنوای دعائی.
امام سجاد (ع) در یکی از فرازهای دعای خویش برای فرزندانش چنین می فرماید:
«اللهم و من علی ببقاء ولدی و باصلاحهم و بامتاعی بهم و اجعلهم اَبراراً اتقیاء بُصَراء سامعین مطیعین لک»
بار خدایا بر من منت بگذار بماندن فرزندانم، و به شایسته گردانیدن ایشان برای من از ایشان آنها را از جمله نیکوکاران و پرهیزکاران و بینایان (راه حق) و شنوندگان (سخن حق) و فرمانبران خودت قرار ده.
همانطور که از مضامین ادعیه فوق برمی آید اسلام برای داشتن نسل پاک و سالم پیش بینی ها و مراقبت هایی را از قبل معمول داشته و این مراقبت ها از لحظه مزاوجت تا تولد فرزند دارای اهمیت فوق العاده ای است که فقها درکتب فقهی خودبه اشکال گوناگون درباره آن بحث نموده اند که بعضی از این ادعیه مربوط به قبل از عمل مواقعه و بعضی در زمان مواقعه و یا در شرایط دیگر ازدواج می باشد که به علت نقل به اختصار به یک مورد اشاره می شود. شهید ثانی دعاهایی را در این باره ذکر نموده است از جمله بعد از عبارت جامع شهید اول می گوید: مستحب است از خداوند طلب فرزندی مذکر و سالم و شایسته نماید، دلیل استحباب را تسمیه و دعاء برای اولاد بر مبنای روایت ذیل می داند.

عبدالرحمن بن کثیر می گوید: در حضور امام صادق (ع) بودم، حضرت شرکت شیطان در نطفه را یادآور شده و آن را امر بزرگی شمردند، حتی من به ناراحتی و نامه درآمده و گفتم: فدایت شوم چه امری سبب رها شدن و استخلاص از آن است؟

فرمودند: وقتی اراده مواقعه نمودی، بگو: «به نام خداوند بخشنده مهربان، خداوندی که معبودی غیر از او نبود، ایجاد کننده آسمانها و زمین است، بار خدایا اگر مقدر فرموده ای در این شب خلیفه و فرزندی برای من پس شیطان را در او شریک قرار مده و برایش در این امر نصیب و امری مقدر مفرما، قرار بده فرزند را اهل ایمان و کسانیکه عمل خالص و بدون آلودگی به جا می آورند او را مصفّا و مبرّای از شیطان و آلودگی او بنما، مدح و ستایش تو بزرگ و عظیم است.

در اسلام برای آنکه همه افعال و رفتار به یاد خدا، با نام او و با درخوست مدد او و توکل به او انجام شود و در همه موارد توصیه هایی شده است که این وسعت نظر گسترش دامنه تعالیم اسلامی را می رساند. حتی در حین آمیزش از جمله : «اللهم ارزقنی ولداً و اجعله تقیا ذکیاً لیس فی خلقه زیاده و لانقصان و اجعل عاقِبَتُهُ الی خیر»

در این دعا مسأله درخواست فرزند مطرح است و طلب نسلی که پرهیزکار و شایسته، با ذکاوت و هوشمند باشد نسلی که در آفرینش او فزونی و یا کمبودی نبوده و سرانجامش قرین خیر و سعادت باشد .
به هر تقدیر آغاز انعقاد نطفه با طلب دعای خیر از ناحیه والدین می باشد که به علت پرهیز از اطاله کلام می توان به کتب روائی و یا سایر موارد دیگر رجوع نمود.
مستحبّات
از دیگر مسائلی که در انعقاد نطفه مورد توجه است دستورات مؤکد توسط معصومین که در کتب روائی مشاهده می شود و فقهای امامیه بدانها تمسک جسته و در کتب فقهی خود از آن سخن به میان آورده اند که در این جا تحت عنوان مستحبات به صورت مختصر مورد بررسی و بحث قرار می گیرد.

می توان به حق ادعا نمود که در صورت رعایت دستورات وارده و انجام مستحبات در زمان انعقاد، اعم از زمان مواقعه و مباشرت و مکان و حالت و کیفیت جسمی و روانی در حین مباشرت در تکوین نطفه نقشی اساسی و حیاتی را به دنبال دارد که دلالت های علم پزشکی امروز هم، بر این امر اذعان داشته، لذا ضرورت دارد که مختصری در این باره سخن به میان می آید.

شهید اول درباره زمان انعقاد نطفه می گوید: مستحب است بر مرد که قبل از این عمل دو رکعت نماز خوانده و بعد دعا بخواند. که شهید ثانی این دعا را ذکر نموده است: «بار خدایا، الفت و انس با این همسر را روزی من نما و مرا از مودّت و خشنودی وی بهره مند ساز و من را نیز به او راضی و خشنود گردان. و جمع فرما بین ما به بهترین نحو از اجتماع و برقرار نما بین ما انس و الفتی به احسن وجه چون آن که تو حلال را دوست داشته و از حرام کراهت داری»

یا جز این دعا از ادعیه دیگر، که در این باب وارد شده است.
صاحب جواهر در کتاب نکاح خود، مبحثی را تحت عنوان «فی آداب الخلوه بالمراه» مطرح نموده است که به روایات بسیاری در این باره استناد کرده که همگی دلالت بر امور مستحبی در زمان انعقاد نطفه دارد. و این اهمیت موضوع را اثبات می نماید.
به دنبال این عمل مستحبی زن هم باید نماز گذارده و دعا نماید مثل همسر خود، و اکثر فقها قائلند که عمل انعقاد نطفه در شب صورت می پذیرد. سپس مرد دست خود بر پیشانی زن نهاده و این دعا را بخواند:
اللهم علی کتابک تزوجتها و فی امانتک اخذتها و بکلماتک استحّلَلت فرجها، فان قضیت لی فی رحمها شیئا فاجعله مسلما سویا و لاتجعله شرک شیطان.»

بار خدایا بر طبق کتاب تو این زن را تزویج نمودم و در امانت تو اخذ نمودم و بواسطه الفاظ و کلماتی که مقدر فرمودی استتماع از فرج آن را بر خود حلال نمودم، پس اگر مقدّر نمودی، برای من در رحم او فرزندی، پس او را مسلمانی معتدل الخلقه- مستقیم- قرار ده و شریک شیطان در اعمال ناپسند قرارش مده.
مکروهات
علاوه بر بخش قبلی، نسبت به رعایت مستحبات تحت عنوان مراقبت های لازم در حین انعقاد نطفه، امر مهم دیگری به نام مکروهات در زمان انعقاد نطفه به میان می آید که اگر از این گونه امور مکروه پرهیز گردد قطعاً سلامت و سعادت فرزند و یا فرزندان در خانواده تضمین می گردد که متأسفانه نیمی از افراد نسبت به این مهم غافل بوده و یا خود را به تغافل زده و بعد از وضع حمل از ناحیه مادر، لب به اعتراض می گشایند که چرا فرزند ما چنین شد و از سلامت جسمانی و روحانی لازم برخوردار نیست و شاید بعضی ها این خطا و گناه را بر گردن خداوند بیندازند. لذا لازم است به صورت دسته بندی شده حول چند محور پیرامون موارد مکروه با استناد به روایات مأثور و معتبر از زبان فقها و امامیه به آنها اشاره می شود که قاعدتاً تحت عنوان «مکروهات جماع» ذکر شده است.

الف- زمان مزاوجت و مباشرت
انعقاد نطفه (جماع کردن) در هشت وقت مکروه است: خسوف، کسوف، زمان غروب آفتاب تا آنکه شفق برود، زمان زوال مگر روز پنج شنبه، که در روایت است «فرزندی که در این روز به دنیا بیاید شیطان هرگز نزدیک او نمی شود تا پیر گردد.» در محاق یعنی سر شب آخر ماه بعد از طلوع صبح تا طلوع آفتاب- در شب اول هر ماه، مگر ماه مبارک رمضان و در شب نیمه هر ماه .

استدلال فقها به مکروهات فوق، روایاتی است که اکثر فقهای امامیه به آنها استناد نموده اند و بعضی از علتهای آن را ذکر کرده اند از جمله : به هنگام ماه گرفتگی و خورشید گرفتگی و وزیدن بادهای سرخ و سیاه و زلزله، امام صادق (ع) می فرماید: «این عمل کراهت دارد و فرزندی که به عمل می آید در مریضی و ضرر و زیان است تا این که موت بر او حاصل شود .

فایل هایی که پس از خرید می توانید دانلود نمائید

حقوق كودك در قرآن و سنت_1560265509_27532_5739_1656.zip0.85 MB
پرداخت و دانلود محصول
بررسی اعتبار کد دریافت کد تخفیف
مبلغ قابل پرداخت : 15,000 تومان پرداخت از طریق درگاه
انتقال به صفحه پرداخت