خانه راهنمای خرید پیگیری سفارش پشتیبانی درباره ما تماس با ما
محصولات مرتبط
ادبیات نظری  وپیشینه تحقیق اوقات فراغت جوانان و دانشجویان
ادبیات نظری وپیشینه تحقیق اوقات فراغت جوانان و دانشجویان
قیمت : 19,000 تومان
ادبیات نظری انحرافات جنسی
ادبیات نظری انحرافات جنسی
قیمت : 19,000 تومان
ادبیات نظری بحران و مدیریت بحران
ادبیات نظری بحران و مدیریت بحران
قیمت : 19,000 تومان
ادبیات نظری تحقیق افسردگی در زنان
ادبیات نظری تحقیق افسردگی در زنان
قیمت : 19,000 تومان

پیشینه و مبانی نظری هویت و نظریه های مختلف در این زمینه و عوامل موثر در شکل گیری هویت

پیشینه و مبانی نظری هویت و نظریه های مختلف در این زمینه و عوامل موثر در شکل گیری هویت

فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق پیشینه و مبانی نظری هویت و نظریه های مختلف در این زمینه و عوامل موثر در شکل گیری هویت دارای 32 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::


سبک های هویت
در این بخش از این فصل به بررسی هویت و نظریه های مختلف در این زمینه و عوامل موثر در شکل گیری هویت می پردازیم.
نوجوانی و کسب هویت
یکی از جنبه های رشد فردی و اجتماعی در دوره نوجوانی کسب هویت است و می توان گفت که یکی از وظایف اصلی نوجوانان در جامعه، یافتن پاسخی عملی به این سوال است که «من کیستم؟» هرچند قرن ها پیش به این موضوع پرداخته شده ولی در چند دهه اخیر در مرکز توجه روان شناسی قرار گرفته و اولین بار اریک اریکسون به طور جامع به آن پرداخته است (ابوالقاسمی، 1386).
هویت عبارت است از افتراق و تمیزی است که فرد بین خود و دیگران می گذارد. هویت شخصی یک سازه و ساختار بدنی، روانی و اجتماعی است. یعنی شامل برداشت بدنی و طرز فکرها و عقایدی می شود که معرف فرد است و نحوه ارتباط با دیگران را نیز می سازند(احمدی، 1382).
نوجوان به طور دایم، برای کسب هویت تلاش می کند، تلاشی که هم خود را به تلاطم وا می دارد و هم دیگران را. نوجوان متوجه می شود که در جسم، افکار، هیجان ها، آرزوها و روابط با دیگران دگرگونیهایی به وجود می آید. همگام با این دگرگونی، نوجوان متوجه می شود که وجود دارد، تغییر می کند و می خواهد تغییر کند در لابه لای این جوش و خروش تغییر شکل هاف باز اوست که خود را تعریف می کند(وندر زندن، 2001؛ ترجمه گنجی، 1384).
نوجوانان و بزرگسالانی که احساس هویت در آنان قوی است خود را افرادی مجزا و متمایز از دیگران می دانند. کلمه فرد که معادل کلمه شخص است، نشان دهنده نیازی همگانی به درک خود به عنوان کسی که به رغم داشتن چیزهای مشترک با دیگران، از آن جداست. نیاز به ثبات رای و حس یکپارچگی نیز ارتباط نزدیکی با آن نیاز همگانی به درک خود دارد. وقتی که از یکپارچگی خود سخن می گوییم، مقصود جدایی از دیگران است و در عین حال یگانگی خود، یعنی انسجام عملی نیازها، انگیزه ها و الگوهای واکنش شخص((ماسن، کیگان، هوستون و کانجر؛ ترجمه یاسایی، 1387؛ .ابوالقاسمی، 1386).
نظریه اریکسون: هویت در برابر سردرگمی نقش
اریکسون (1950، 1968) اولین کسی بود که هویت

indentity
را به عنوان پیشرفت مهم شخصیت نوجوانان و گامی مهم به سمت تبدیل شده به بزرگسال ثمر بخش و خوشحال تشخیص داد. تشکیل هویت عبارت است از اینکه مشخص کنید چه کسی هستید، برای چه چیزی ارزش قایلید، و تصمیم گرفته اید چه مسیری را در زندگی دنبال کنید(برک،2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387)؛ و به عبارت دیگر اریکسون هویت را به صورت احساس نسبتا پایدار از یگانگی خود تعریف می کند(بیابانگرد، 1389)؛ و نوجوان برای رسیدن به یکپارچگی باید احساس کند که آنچه بنا به قراین موجود در آینده خواهد شد تداوم پیشرفته آن چیزی است که در سالهای طفولیت بوده است (ماسن و همکاران، 1387).
به عقیده اریکسون، نوجوان، برای استقرار هویتی که ثبات عاقلانه داشته باشد، باید به این نوع سوالات پاسخ دهد«من کیستم؟»، «در آینده چه کسی خواهم شد؟»، «چرا این یا آن نیستم؟». در جریان بلوغ جنسی و نوجوانی، تمام هویت ها و تداوم هایی که کودک قبلا بر آنها تکیه می کرد، زیر سوال می رود، زیرا بدن او، مثل دوران خردسالی، سریعتر رشد می کند و افزون بر این، از نظر رشد اعضای تناسلی کاملتر می شود(وندر زندن، 2001؛ ترجمه گنجی، 1384).
به عقیده اریکسون درک هویت فردی مستلزم تقابلی روانی اجتماعی است، به عبارت دیگر نوجوان باید بین آن تصوری که از خودش دارد و آن تصوری که از استنباط و انتظار دیگران از خودش دارد هماهنگی ایجاد کند. تاکید اریکسون بر اینکه درک فرد از هویت خود دست کم تا حدودی، با واقعیت اجتماعی ارتباط دارد اهمیت بسیار دارد؛ اریکسون بر این مسئله تاکید می کند که طرد شدن از طرف افراد یا اجتماع ممکن است باعث شود که کودک از هیچ راهی نتواند در خود احساس هویتی قوی و مطمئن پیدا کند(ماسن و همکاران؛ ترجمه یاسایی، 1387).
هر عامل رشدی که به نوجوان کمک کند تا با اطمینان از خود درک کند که از دیگران متمایز و مجزا است، در حد معقولی ثبات رای و یکپارچگی دارد، در طول زمان تداوم دارد و در ضمن خود را شبیه به آن تصوری بداند که دیگران از او دارند، سبب می شود که در نوجوان احساس هویت کاملی از خود ایجاد شود. و هر عاملی که در این استنباط های نوجوان از خودش خلل ایجاد کند باعث سردرگمی هویت (یا آشفتگی هویت) ، به گفته اریکسون «عدم توانایی در رسیدن به یکپارچگی و تداوم تصورات فرد از خودش» می شود(ماسن و همکاران؛ ترجمه یاسایی، 1387).
اریکسون تعارض روان شناختی نوجوانی را هویت در برابر سردرگمی نقش
Indentity versus role confusion
نامید. نتایج موفقیت آمیز مراحل قبلی، زمینه را برای حل مثبت این تعارض آماده می کنند. نوجوانایی که با احساس اعتماد ضعیف به نوجوانی می رسند، در یافتن آرمان هایی که بدان ها معتقد باشند، مشکل دارند. آنهایی که خودمختاری یا ابتکار عمل کمی دارند، برای انتخاب کردن از بین گزینه ها، تلاش لازم را به خرج نمی دهند و آنهایی که فاقد احساس سخت کوشی هستند، نمی توانند شغلی را پیدا کنند که با تمایلات و مهارت های آنها جور باشد(برک،2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387).
به عقیده اریکسون، نوجوانان در جوامع پیچیده دستخوش بحران هویت می شوند-یک دوره موقتی پریشانی که هنگام امتحان کردن گزینه ها، قبل از انتخاب کردن ارزش ها و اهداف، دچار آن می شوند. آنها فرایند جستجو کردن درونی را آغاز می کنند، خصوصیاتی که خود را در کودکی توصیف می کردند تغییر می دهند و آنها را با صفات، توانایی ها و تعهداتی که نمایان می شوند ترکیب می کند. بعدا اینها را در یک هسته درونی محکم که هویت پخته را تامین می کند، شکل می دهند(برک،2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387). اریکسون اضافه می کند که بحران هویت یک دوره تصمیم گیری بهنجار است، نه یک دوره ناگهانی و بدون نظم یا اجبارا همراه با تنش و اضطراب (بیابانگرد، 1389).
به عقیده اریکسون یک هویت سالم به صورت احساس سلامت جسمانی، روان شناختی، و اجتماعی تجربه می شود. بعد از اینکه هویت شکل گرفت، کماکان در بزرگسالی اصلاح می شود و این زمانی است که افراد تعهدات و انتخاب های قبلی را از نو ارزیابی می کنند(برک،2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387).
نظریه پردازان جدید با اریکسون موافقند که تردید کردن درباره ارزش ها، برنامه ها، و اولویت ها برای هویت پخته لازم است ولی این فرایند را بحران نمی خوانند (گروت وانت، 1998؛ کروگر، 2005؛ به نقل از برک،2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387). تشکیل هویت برای برخی از افراد ناراحت کننده است ولی تجربه رایج، تجربه کا.ش کردن و سپس احساس تعهد است. هنگامی که نوجوانان امکانات زندگی را امتحان می کنند، درباره خود و محیط شان اطلاعات مهمی گرد آوری می نمایند و به سمت تصمیم گیری های بادوام پیش می روند. آنها در این بین یک ساختار خود سازمان یافته را می سازند (آرنت، 2000؛ موشمن، 2005؛ به نقل از برک،2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387).
یکی از شیوه های اجتناب از سردرگمی و ابهام هویت، پیوستن به گروهها یا «دارودسته های» هم سن است. راه دیگر، بازگشت یا واپس روی به دوران گذشته است. گاهی نوجوانان با اتخاذ شخصیتی کودکانه از مواجه شدن با تعارض های واقعی متناسب با سن خود اجتناب می کنند. گاهی نیز برای گریز از شرایط دشوار مربوط به این سن، درگیر فعالیت هایی می شوند که ممکن است از لحاظ اجتماعی برای آنان زیان بار باشد. از نظر اریکسون ایجاد نوعی تعهد فکری یا عقیدتی نسبت به اهداف خاصی از زندگی، عامل موثری در رشد و تحول است و ماهیتی سازنده دارد(احدی و جمهری، 1389).
اریکسون پیامد منفی نوجوانی را سردرگمی نقش نامید. اگر تعارض های قبلی نوجوانان به صورت منفی حل شده باشند یا در صورتی که جامعه انتخاب های آنها را به گزینه هایی محدود کند که با توانایی ها و امیال آنها نمی خوانند، امکان دارد که سطحی و بدون جهت بوده و برای چالش های روان شناختی بزرگسالی آمادگی نداشته باشند. برای مثال، نوجوانانی که خودپنداره (هویت) محکمی ندارند که بتوانند با آن روی آورند، ممکن است در مرحله اوایل بزرگسالی (جوانی) اریکسون نتوانند با دیگران صمیمی باشند(برک،2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387).
نوجوان زمانی به احساس هویت دست می یابد که ارزش های خود را انتخاب و نسبت به اهداف یا افراد خاصی احساس وفاداری کند. در واقع، وفاداری فراتر از حس اعتماد است. وفاداری صرفا به منزله ی ظرفیت انسان برای اعتماد به دیگران نیست، بلکه ظرفیت فرد برای قابل اعتماد بودن را نیز در بر دارد. گاهی یک نوجوان برای هویت یابی خود با فرد دیگری پیوند نزدیک برقرار می کند، یعنی فردی که افکار و احساسات و عواطف خود را با او سهیم می شود. بدین ترتیب، با یافتن انعکاسی از هویت خود در وجود فرد دیگر و کنش متقابل با او، هویت خود را محک می زند. با این وصف، میزان صمیمیت یا نزدیکی نوجوان به فرد مورد علاقه، با افراد بزرگسالی که به بلوغ اجتماعی رسیده اند تفاوت دارد. صمیمیت در بزرگسالان شال احساس تعهد، مصالحه و گذشت است، در حالی که نوجوانان، این احساس نوعی تلاش در جهت هویت یابی است. اریکسون مدعی است که دختران زودتر می توانند با یکدیگر روابط صمیمی و عاطفی برقرار کنند، در حالی که پسران دیرتر به این قابلیت دست می یابند. شاید اکثر دختران پس از کسب هویت، مهارت برقراری ارتباط صمیمی را پیدا کنند، در حالی که برای پسران ایجاد ارتباط صمیمی مکانیزم یا وسیله ای برای هویت یابی است (احدی و جمهری، 1389).
نظریه مارسیا
طبق نظر جیمز مارسیا (1976) هویت خود را می توان در سه سطح در نظر گرفت. نخست، احساس هویت به توانایی فرد در همخوانی با انتظارات والدین، همراه با یک احساس نسبتا خوبی از خود بستگی دارد. گرچه بیشتر این فرایند ناهشیار است، اما اهمیت مساله در «خلق انتخابی خود فرد» است، نه فرض بدون چون و چرا نقش ها و باورهای مشخص شده توسط والدین و جامعه. دوم، احساس هویت به فرد این توانایی را می دهد تا خودش را به صورت یک موجود در حال پیشرفت ادراک کند. سوم، احساس هویت در رفتارهای اجتماعی خاصی، برای مردان در شغل و اعتقادات ایدئولوژیکی و برای زنان در روابط اجتماعی، تجلی می یابد(بیابانگرد، 1389).
مارسیا
Marcia, J
(1980) دیدگاهی ساخت و سازگرایانه از «هویت من
My identity
» اختیار کرد وی هویت را به عنوان یک ساختار خود درونی با سازمانی پویا از سائق ها، توانایی ها، عقاید، تاریخچه فردی تصور کرد. مارسیا براساس مطالعاتی که با دانشجویان دانشگاه انجام داد، به دلیل پیچیدگی مفهوم هویت آن را از چند بعد و زاویه مورد بررسی قرار داد (شهر آرای، 1384). مارسیا ر براساس دو ملاک،
کاوش و تعهد
که از نظریه اریکسون بدست آمده است چهار نوع وضعیت هویتی را مفهوم سازی کرد:
کسب هویت
Identity achievement
، احساس تعهد نسبت به ارزش ها، عقاید، و هدف ها بعد از یک دوره کاوش؛
وقفه هویت
Identity moratorium
، کاوش بدون رسیدن به احساس تعهد؛
ضبط هویت
Identity foreclosure
، احساس تعهد بدون کاوش؛ و
پراکندگی هویت
Identity diffusion
، حالت بی تفاوتی که مشخصه آن فقدان کاوش و احساس تعهد است(برک،2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387).
از دید مارسیا اینها مراحلی نیستند که نوجوانان از آنها می گذرند، بلکه وضعیت هایی هستند که هویت نوجوانان را در زمان خاصی جهت می دهند حتی ممکن است یک نوجوان دارای هیچ یک از این وضعیت ها نباشد(بیابانگرد، 1389).دوره یا مراحل هویت از دیدگاه مارسیا عبارتند از:
الف) کسب هویت
کاملترین شکل هویت آن است که نوجوان به گونه ای موفقیت آمیز، بحران هویت را طی می کند(بیابانگرد، 1389)؛ نوجوانانی که به هویت دست یافته اند، قبلا گزینه ها را کاوش کرده و خود را به یک رشته ارزش ها و اهدافی که خودشان آنها را برگزیده اند، متعهد می دانند. آنها احساس سلامت روانی می کنند، در طول زمان از احساس یکسانی برخوردارند و می دانند راه به کجا می برند(برک،2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387)؛ و همچنین این نوجوانان کسانی هستند که به یک تعهد شخصی درباره حرفه یا بینش مورد نظر خود (یا هر دو مورد) به مرحله ثبات و استحکام رسیده اند(لطف آبادی، 1384).
افرادی که پس از یک دوره جستجوی فعالانه به احساس هویتی قوی دست یافته اند، در مقایسه با آنهایی که هویتشان شکل گرفته بی آنکه دوران سردرگمی را گذرانده باشند استقلال رای بیشتری دارند، خلاق ترند و تفکر پیچیده تری دارند. این گروه در ضمن توانایی بیشتری برای برقراری ارتباط نزدیک دارند، هویت جنسی با ثبات تری دارند، به خود با دیدی مثبت نگاه می کنند و استدلال اخلاقی رشد یافته تری دارند. در عین حال که روابط مطلوبی با والدین دارند از خانواده های خود به نحو چشمگیری مستقل شده اند (ماسن و همکاران؛ ترجمه یاسایی، 1387).
ب) وقفه هویت
وقفه هویت به معنی حالت تاخیر یا تعویق است(برک،2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387). این خصوصیت بیانگر وضعیت نوجوانایی است که با بحران هویت درگیر هستند (لطف آبادی، 1384). این افراد هنوز احساس تعهد قطعی ندارند. آنها در جریان کاوش کردن هستند اطلاعاتی را گرد آوری و فعالیت هایی را امتحان می کنند به این امید که ارزش ها و اهدافی را برای هدایت کردن زندگی خود پیدا می کنند(برک،2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387)؛ این نوجوانان از تجارب مختلف مرتبط با هویت (یعنی آزمایش نقش ها، باورها و رفتارهای مختلف)، به عنوان بخشی از فرآیتد تکامل، جهت کسب هویتی رضایت بخش استفاده می کنند. بیشتر این افراد به سوی کسب یک حالت هویت موفق حرکت می کنند، اما برخی نیز به حالت هویت سرگردان منحرف می شوند (بیابانگرد، 1389).
ج) ضبط هویت
ضبط هویت(هویت یابی زودرس) وقفه ای است در فرآیند شکل گیری هویت (ماسن و همکاران؛ ترجمه یاسایی، 1387). افرادی که هویت ضبطی دارند، بدون کاوش کردن گزینه ها، خود را به ارزش ها و اهدافی متعهد ساخته اند. آنها هویت حاضر و آماده ای را پذیرفته اند که صاحبان قدرت (معمولا والدین ولی گاهی اوقات معلمان، رهبران مذهبی، یا معشوق های رومانتیک) برای آنها انتخاب کرده اند(برک،2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387).
هویت یابی زودرس تثبیت زودرس تصور فرد از خودش است که این تثبیت زودرس تصور فرد از خودش است که این تثبیت در ایجاد سایر امکانات و تواناییهایی که شخص برای توصیف خود دارد تاثیر می گذارد. نوجوانانی که هویتشان پیش از موعد تثبیت می شود تایید دیگران برایشان اهمیتی اساسی دارد. عزت نفس آنان تا حدود زیادی بستگی به تایید دیگران دارد؛ معمولا برای مراجع قدرت اهمیت زیادی قائل هستند و در مقایسه با سایر نوجوانان بیشتر همنوایی می کنند و کمتر استقلال رای دارند. در ضمن این دسته به ارزش های سنتی مذهبی بیشتر علاقه مندند و کمتر اهل تامل اند و با فکر عمل می کنند؛ اشتیاق کمتری دارند و افکارشان قالبی و سطحی است و با افراد همجنس یاجنس مخالف آن کمتر روابط نزدیک برقرار می کنند(ماسن و همکاران؛ ترجمه یاسایی، 1387).
هرچند از لحاظ هوش کلی تفاوتی با همسالان خود ندارند، ولی به دشواری می توانند انعطاف از خود نشان دهند و به هنگام مواجهه با تکالیف شناختی و تنش زا نمی توانند واکنش مساعد از خود نشان دهند؛ معمولا از نظم و ساخت در زندگیشان استقبال می کنند(ماسن و همکاران؛ ترجمه یاسایی، 1387).
د) پراکندگی هویت
پراکندگی در هویت با ناتوانی در دست یابی به یک معنا و مفهوم پایدار و منسجم از خود، همراه است (بیابانگرد، 1389). افرادی که هویت پراکنده دارند، جهت روشنی ندارند. آنها نه به ارزش ها و هدف ها پایبند هستند و نه اینکه به طور فعال سعی می کنند به آنها دست یابند. امکان دارد که هرگز گزینه ها را کاوش نکرده یا این تکلیف را بسیار تهدید کننده و طاقت فرسا انگاشته باشند(برک،2007؛ ترجمه سید محمدی، 1387). این نوجوانان یک دوره طولانی از سردرگمی هویت را می گذرانند و شاید هیچگاه احساس هویتی قوی و روشن در آنان ایجاد نشود. اینها نوجوانانی اند که نمی توانند خود را بیابند، نوجوانانی اند که خود را رها و فارغ از پیوند نگه می دارند و در حالت تجرد و دوران پیش از شکل گیری هویت باقی می مانند. چنین فردی ممکن است دچار بحران هویت مرضی و طولانی مدت بشود و هیچگاه به وفاداری یا تعهد پایداری دست نیابد (ماسن و همکاران؛ ترجمه یاسایی، 1387).
نوجوانانی که دچار پراکندگی هویت هستند عزت نفس کمی دارند و استدلال اخلاقی شان رشد نیافته است. تکانشی هستند و تفکری نا منظم دارند و به دشواری مسئولیت زندگی خود را به عهده می گیرند. بیشتر به خودشان می پردازند و روابط فردی شان غالبا سطحی و گاه وو بی گاه است. هرچند که به طور کلی به نحوه زندگی والدین شان مخالف اند و نمی توانند از خود شیوه ای ابداع کنند(ماسن و همکاران؛ ترجمه یاسایی، 1387).
...

فایل هایی که پس از خرید می توانید دانلود نمائید

پیشینه و مبانی نظری هویت و نظریه های مختلف در این زمینه و عوامل موثر در شکل گیری هویت_1556874833_26499_5739_1070.zip0.04 MB
پرداخت و دانلود محصول
بررسی اعتبار کد دریافت کد تخفیف
مبلغ قابل پرداخت : 19,000 تومان پرداخت از طریق درگاه
انتقال به صفحه پرداخت