لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : پروپوزال
نوع فایل : .doc( قابل ويرايش و آماده ارائه )
تعداد صفحه 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
امروزه، سازمانها در هر حد و اندازهای که باشند، برای موفقیت، با فرصت ها و تهدیدهای پرچالشی روبرو هستند که جهت مواجه با آنها، ناگزیر به اخذ تصمیمات استراتژیک هستند. تصمیمگیرندگان استراتژیک تحت تأثیر عوامل مختلفی اقدام به تصمیمگیری مینمایند. یکی از فاکتورهای مهم و اصلی در تصمیمگیری، عوامل عقلائی است که به فاکتورهای قابل اندازهگیری مانند هزینه، زمان و... اطلاق میشود. در اینگونه رویکرد، اغلب اثر عوامل غیرکمی، مانند رفتارهای سیاسی و پیمانهای بین گروهها و ... نادیده گرفته میشود.
در تصمیمگیریهای استراتژیک از دو روش عقلائی و سیاسی استفاده میشود. تصمیمات اتخاذشده بر اساس هرکدام از رویکردهای مطرح شده فوق، میتواند کارکردهای متفاوتی برای سازمان بههمراه داشتهباشد. یکی از کارکردهای تصمیمگیری، اثرگذاری بر روی میزان تعهد سرمایههای انسانی یک سازمان است. تعهد سازمانی را میتوان وابستگی عاطفی و روانی به سازمان در نظر گرفت که براساس آن فردی که شدیداً متعهد است، هویت خود را با سازمان معین میکند، در سازمان مشارکت میکند و در آن درگیر شده و از عضویت در سازمان لذت میبرد.
اگر تصمیمگیرندگان استراتژیک سازمان، از رویکردهای سیاسی جهت اتخاذ تصمیمات مهم و کلیدی استفاده نمایند، به تعهد سازمانی افراد میتواند خدشه وارد شود، البته ادبیات پژوهش نیز نشان میدهد که فرهنگهای حاکم بر سازمانها، میتواند باعث شود که رویکرد سیاسی نیز منجر به افزایش تعهد سازمانی کارکنان گردد.
منظور از تعهد سازمانی در این پژوهش، سه تعهد عاطفی، هنجاری و مستمر است که در مجموع تعهد سازمانی را شکل میدهد.وجود نيروهاي انساني متعهد به سازمان در هر سازمان ضمن كاهش غيبت، تاخير و جابجايي، باعث افزايش چشمگير عملكرد سازمان، نشاط روحي كاركنان و تجلي بهتر اهداف متعالي سازمان و نيز دستيابي به اهداف فردي خواهد شد. عدم احساس تعهد و تعهد سطح پايين، نتايج منفي را براي فرد و سازمان به دنبال دارد؛ از جمله نتايج، ترك خدمت، غيبت زياد، بي ميلي به ماندن در سازمان، كاهش اعتماد مشتريان و كاهش درآمد مي باشد
در این پژوهش، رابطه بین میزان تعهد سازمانی کارکنان بانک ملت با هر یک از رویکردهای تصمیمگیری استراتژیکمورد بررسی قرار خواهد گرفت. در این فصل به بررسی ادبیات تصمیمگیری استراتژیک، تعهد و رویکردهای سیاسی و عقلائی در رفتارهای سازمانی پرداخته و سپس پیشینه پژوهشهای انجام شده در خصوص تعهد سازمانی و تصمیمگیری استراتژیک در سازمانها مطرح میگردد.
بیان مسئله
در عصری که تغییر و تحولات سریع و فزاینده از جمله مشخصات آن است، آهنگ تصمیمگیری شتاب زیادی به خود گرفته و نیاز به تصمیمگیری سریع برای مقابله با فعل و انفعالات در محیط، شرایطی را بهوجود آورده است که زمان تأمل و تعمق تصمیمگیری را برای مدیران کوتاه نموده است.
در دنیای رقابتی امروز، تصمیمگیریهای استراتژیک، تأثیرات مهمیدر موفقیت سازمانها دارند. هنگامیکه سخن از استراتژی به میان میآید، اغلب مخاطبان، سندی را به خاطر میآورند که بیانگر سیاستها و چارچوب حرکت یک سیستم انسانی در بازه زمانی مشخص میباشد. این تصور زائیده این نگرش است که هر سازمان در برخورد با محیط در حال تحول، باید راهی را که بهترین مسیر برای نیل به اهداف سازمانی است، جستو جو کرده و پس از یافتن آن راه، تمام منابع خود را برای طی کردن آن بسیج سازد. این نگرشی است که ما آن را فرآیند عقلانی تصمیمگیری استراتژیک مینامیم.
تصمیمات استراتژیک در صورتی که با رویکرد عقلانیت رویه و فرایند اخذ شود، و یا به عبارتی فرآیند تصمیمگیری استراتژیک، فرایندی عقلائی باشد و یا با اتخاذ رفتارهای سیاسی انجام شود؛ میتواند بر روی کارکنان یک سازمان تأثیرگذارد، بهگونهای که میتواند تعهد کارکنان را افزایش یا کاهش دهد.گرچه تعاریف متعددی از تعهد توسط صاحبنظران حوزه علوم رفتاری ارائه شدهاست، ولی اختلاف نظر در زمینه تعریف تعهد وجود ندارد و در تمامیتعاریف تعهد سازمانی، سه عامل اعتقاد به اهداف و ارزشهای سازمان و تمایل به تلاش شدید و خواست عمیق ادامه عضویت در سازمان وجود دارد. کارکنانی که معتقدند سازمانآنها از آنان حمایت میکند، تمایل پیدا میکنند که به سازمان تعهدعاطفی داشته باشند. آنهاوقتی که میبینند سرمایهگذاری اساسی برای سازمان کردهاند و در صورت ترک آن سرمایهشان به خطر میافتد، نسبت به سازمان تعهد مستمر پیدا میکنند و آنهائی که فکر میکنند که از آنان وفاداری مورد انتظار است، تعهد هنجاری را بر میگیرند.
در این پژوهش، هدف این است که ارتباط تصمیمگیری استراتژیک با فرایند عقلائی و با استفاده از رفتارهای سیاسی با انواع تعهدات بررسی شود. به عبارتی مشخص شود که آیا تصمیمات استراتژیک برگرفته از رفتارهای سیاسی و یا با فرآیند عقلائی، بر روی تعهدات کارکنان بانک ملت تأثیرگذار است یا خیر.
ضرورت انجام پژوهش
سازمانهای بزرگ در سالهای اخیر نسبت به برنامهریزی جامع یا استراتژیک بسیار افزایش یافتهاست. به طوریکه تنها راه اثربخشی و کارآمدی مدیران، در بهرهگیری از این برنامهریزی جستوجو
میشود. بانکها، نیز به مانند همه سازمانها، و با توجه به مسئولیت بزرگی که در راستای اجرای سیاستگذاریهای پولی در کشور دارند، همواره جهت تحقق اهداف و برنامهریزیهای استراتژیک، با تصمیمگیریهای استراتژیک مواجه هستند. این تصمیمگیریها، اگر با فرآیند عقلانیت و رفتارهای سیاسی اتخاذ شود، میتواند بر روی تعهدات کاری کارمندان بانک اثر مثبت یا منفی بگذارد.
به عبارتی باید گفت که امروزه بانکها در راستای بهبود خدمات خود و جلب رضایت مشتریانشان، به کارمندانی متعهد و پاسخگو نیازمندند. لذا یکی از دغدغه اصلی مدیران بانکها، ارتقای تعهد کاری کارمندانشان میباشد. طبق تحقیقات انجام شده، میتوان پیشبینی نمود که تصمیمگیری استراتژیک با عقلانیت در فرآیند و رفتارهای سیاسی نیز منجر به تغییر تعهد کاری کارمندان بانک میگردد.
مدل پژوهش
از آنجا که این پژوهش، به بررسی تأثیر رابطه بین عقلانیت فرآیند تصمیمگیری و بکارگیری رفتارهای سیاسی در اتخاذ تصمیم، با تعهد کارکنان بانک ملت میپردازد، مدل مورد استفاده در این پژوهش
(ستین و پکینس،2011،صص-1163-1154 )
به شرح ذیل میباشد.این مدل در سال 2011 تدسط دو نفر به نام های اقایان ستین و پکینس از کشور ترکیه مطرح شد، که نشان دهنده رابطهای میان عقلانیت محسوس رفتاری، رفتارهای سیاسی و تعهد سازمانی می باشد. این تحقیقات توسط 150 فرد آکادمیک انجام گرفته است و دادهها بر مبنای تحلیل رگرسیون انجام شدهاند.و تمام فرضیه های اولیه تایید شدند.
فرضیات پژوهش
بین عقلانیت در فرآیند تصمیمگیری استراتژیک با تعهد کارکنان بانک ملت رابطه مثبت معناداری وجود دارد.
1-1بین عقلانیت در فرآیند تصمیمگیری استراتژیک با تعهد عاطفی کارکنان بانک ملت رابطه مثبت معناداری وجود دارد.
1-2بین عقلانیت در فرآیند تصمیمگیری استراتژیک با تعهد مستمر کارکنان بانک ملت رابطه مثبت معناداری وجود دارد.
1-3بین عقلانیت در فرآیند تصمیمگیری استراتژیک با تعهد هنجاری کارکنان بانک ملت رابطه مثبت معناداری وجود دارد.
بین رفتارهای سیاسی در فرآیند تصمیمگیری استراتژیک با تعهد کارکنان بانک ملت رابطه منفی معناداری وجود دارد.
2-1بین رفتارهای سیاسی در فرآیند تصمیمگیری استراتژیک با تعهد عاطفی کارکنان بانک ملت رابطه منفی معناداری وجود دارد.
2-2بین رفتارهای سیاسی در فرآیند تصمیمگیری استراتژیک با تعهد مستمر کارکنان بانک ملت رابطه منفی معناداری وجود دارد
2-3 بین رفتارهای سیاسی در فرآیند تصمیمگیری استراتژیک با تعهد هنجاری کارکنان بانک ملت رابطه منفی معناداری وجود دارد.
قلمرو پژوهش، جامعه و نمونه آماری
هر پژوهش بایستی در حوزه زمانی و مکانی خاصی انجام شود. قلمرو زمانی این پژوهش سال 1391 و قلمرو مکانی آن استان البرز میباشد
.
این پژوهش از نقطه نظر هدف، کاربردی است، زیرا در آن به بررسی الگوهای طراحی شده توسط تحقیقات پایه پرداخته و میتواند به عنوان راهحلی برای مسائل اجرائی و واقعی در نظرگرفته شود.
از طرف دیگر، پژوهش از نقطه نظر روش، تحقیق از نوع همبستگی است. هدف از یک مطالعه همبستگی، برقراری یک رابطه یا نبود آن است.
هدف پژوهش
هدف آرمانی این پژوهش، دستیابی به رویکردی است که بتوان با استفاده از آن به نحوه شایستهای، از رویکرد عقلائی برای تصمیمگیری استراتژیکی سازمان، استفاده نمود.
هدف کلی این پژوهش
:
1- تعیین رابطه بین عقلانیت در فرآیند تصمیمگیری استراتژیک و تعهد سازمانی کارکنان بانک ملت و 2- تعیین رابطه بین رفتارهای سیاسی در فرایند تصمیمگیری با تعهد سازمانی کارکنان بانک ملت میباشد.
اهداف فرعی این پژوهش عبارتند از:
تعیین رابطه بین عقلانیت در فرآیند تصمیمگیری استراتژی با تعهد عاطفی کارکنان بانک ملت.
تعیین رابطه بین عقلانیت در فرآیند تصمیمگیری استراتژی با تعهد مستمر کارکنان بانک ملت.
تعیین رابطه بین عقلانیت در فرآیند تصمیمگیری استراتژی با تعهد هنجاری کارکنان بانک ملت.
...
پروپوزال بررسی ارتباط بین تعهد سازمانی کارکنان و رفتار سیاسی و رویکرد عقلائی تصمیمگیرندگان استراتژیک سازمان_1553782281_24388_5739_1486.zip0.03 MB |