فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق ادبیات نظری تحقیق تحول دیدگاه ترکیه ، تغییر و بهبود رابطه با امریکا، نقش ترکیه در ناتو دارای 8 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::


تحول دیدگاه ترکیه ، تغییر و بهبود رابطه با امریکا
موقعیت خاص جغرافیایی ترکیه آن را به پل ارتباطی اروپا و آسیا تبدیل نموده است که کشورهای اروپایی را به کشورهای مسلمان متصل می کند . امروزه نیز ترکیه با موقعیت ممتاز جغرافیایی خود نقش حساس و تعیین کننده ای در منطقه دارد . واقع شدن ترکیه در کنار دریای اژه و مرمره ، دریای سیاه و دریای مدیترانه و نیز وجود دو تنگه بسفر و داردانل باعث شده کالاهای مصرفی اروپا از طریق ترکیه به خاورمیانه ارسال گردد و ترکیه به عنوان یک مرکز تجاری مهم شناخته شود . تنگه های بسفروداردانل دارای اهمیت استراتژیک بوده و دولت ترکیه بر آنها کنترل دارد . سدکردن این آبراهها باعث می شود که دریای سیاه به دریای مرده ای تبدیل گردد و کشتی هایی که در داخل آن هستند در واقع محبوس گردند .

ترکیه در اوایل دوران جنگ سرد (1953) به خاطر مانع شدن در برابر نفوذ شوروی به پیمان نظامی ناتو پیوست بعد از فروپاشی شوروی احتمال می رفت از اهمیت ترکیه کاسته شود اما به علت همسایگی این کشور با ارمنستان ، آذربایجان و گرجستان و منابع نفت و گاز موجود در این منطقه دوباره مورد توجه غرب قرار گرفت و هم جوار بودن با کانون های بحران خاورمیانه ، قفقاز و بالکان و تنگه های بسفروداردانل که تنها معبر آبی از دریای سیاه به سوی دریاهای آزاد می باشد عواملی هستند که موقعیت مهم و کم نظیری را از نظر راهبردی برای این کشور به وجود آورده است . بعد از فروپاشی شوروی ترکها پی بردند که کشورشان همزمان اروپایی – آسیایی و بالکانی ، قفقازی – خاورمیانه ای و جزء حوزه کشورهای دریای سیاه و دریای مدیترانه و از کشورهای جهانی ترک و جهان اسلام می باشد. به این ترتیب ترک ها بعد از فروپاشی شوروی سعی نمودند از اهمیت استراتژیک کشورشان برای رهبری منطقه استفاده ی بهینه کنند و اگر تا به امروز سعی آنها بر این بود که این اهمیت استراتژیک را به غرب و امریکا بفهمانند امروزه خود درصدد بر آمده اند که از این اهمیت استراتژیک و منحصر به فرد به نفع خود استفاده کنند. بعد از تجزیه امپراطوری عثمانی ، ترکیه مدرن پدید آمد (1923) و خود را بر اساس زبان ترکی تعریف نمود و همزمان کوشید تا ارزش های غربی را وارد جامعه اسلامی ترکیه کند . این باز تعریف هویتی در ترکیه ، منجر به پدیدار شدن یک سری تضادها وتناقضات نژادی و ایدئولوژیک در سطح جامعه ترکیه شد ، اولین تضاد مباحث نژادی است این کشور خود را یک کشور ترک زبان تعریف کرده است حال آن که در سراسر جنوب شرقی ترکیه ، کردها ساکن هستند دولت ترکیه تا مدت ها از به رسمیت شناختن کردها به عنوان یک گروه نژادی – زبانی خودداری کرد و آنان را صرفا « ترک ها ی کوهستانی » نامیده اما تحت فشار جامعه اروپا و بعدها اتحادیه اروپا مجبور به شناسایی آنان به عنوان یک گروه قوی و مستقل شد. ( از سال 1983 تا کنون حزب کارگران کردستان (
P.K.K
) و حکومت ترکیه درگیر یهای نظامی بسیاری داشته اند که باعث مرگ بیش از 30 هزار نفر گردیده است . ) با این حال برخورد و تقابل میان دولت و کردها هنوز ادامه دارد و با فدرال شدن عراق و آزادی عمل کردها در این کشور ، فرایند فوق تشویق شده است . دومین چالش عمده ترکیه ، فرایند گرایش به غرب است ، ترکیه سالها در تلاش برای پیوستن به اتحادیه اروپا بوده است . اما مسلمان بودن این کشور همواره بزرگترین مانع در این راه می باشد (1).
اهمیت نقش ترکیه در ناتو :
ترکیه به عنوان ایفای نقش ارتباطی بین آسیا و اروپا و مجاورت با مناطق جنوب غربی آسیا و خاورمیانه که از مناطق مهم و بحران زا و بی ثبات می باشد و استفاده از این موقعیت ژئو استراتژیک خود توانست در سال 1952 به عضویت پیمان ناتو درآید و همراه با کشور یونان رقیب دیرین خود جناح جنوب شرقی اروپایی ناتو را تشکیل دهد . ترکیه کوشید با عقد قرارداد های دو جانبه و چند جانبه با دیگر کشورهای عضو ناتو به ویژه امریکا امنیت خود را به امنیت سایر اعضای گروه گره بزند و موقعیت نظامی و سیاسی خود را در برابر تهدیدات شوروی تقویت نماید امروزه ناتو اهمیت ویژه ای برای ترکیه در تحکیم جناح جنوب شرقی خود قائل است ، به علت همسایگی ترکیه با روسیه – جمهوری های ماوراء قفقاز و کشورهای خاورمیانه ناتو به ترکیه توجه خاصی دارد و تسلط بر تنگه های بسفر و داردانل ، این اهمیت را افزایش داده است و ناتو ترکیه را به عنوان نیروی اصلی ضربتی در جبهه جنوب شرقی تلقی می کند . در برنامه های غرب ، ترکیه به عنوان تکیه گاه محکم ناتو و نوار ضربه گیر بین اروپا و خاورمیانه و عامل بازدارنده اسلام گرایی رادیکال و عنصر مهم مقابله با روسیه در قفقاز و حوزه دریای سیاه در نظر گرفته شده است (2).
ترکیه دارای دومین ارتش ناتو بعد از امریکا ( از نظر تعداد پرسنل ) و سومین نیروی دریایی پس از امریکا و انگلیس

( به لحاظ قدرت آتش ) است . این کشور با حضور فعال در رزمایش های ناتو ، امکان افزایش توان نظامی خود را فراهم کرده و توانسته خود را به عنوان یک قدرت منطقه ای مطرح نماید(3).
« سول کوهن » از دهه 1980 به بعد روی پیدایش قدرتهای درجه دوم در نظام سلسله مراتبی جهان تاکید دارد و تا به امروز توانسته است سیستم قابل درکی از ترتیب و توالی قدرت در جهان را ارائه دهد ، وی در مدل خود از ژاپن و چین و اروپا به عنوان قدرتهای جهان نوین نام می برد که در مقابل قدرتهای بزرگی مثل ایالات متحده امریکا و روسیه قرار می گیرند وی دیگر قدرتهای پدیدار شونده در نظام سلسله مراتب را قدرتهای درجه دومی خوانده است که رفته رفته در حلقه خود برتری یافته و امکان گسترش نفوذ در ماورای مرزهای خود را دارند (4).
حال با توجه به مدل های یاد شده ، اهمیت ترکیه از چه نوع می باشد ؟ اهمیت استراتژیک ترکیه ناشی از موقعیت خاص جغرافیایی آن می باشد ، این موقعیت از گذشته های دور اهمیت داشته و به خاطر وجود منابع غنی انرژی در مجاورت این کشور در خاورمیانه و بحران و تنش در کنار مرزهای آن ، ترانزیت عمده انرژی و گاز ونفت اروپا از طریق خاک آن و کنترل ترکیه بر تنگه های استراتژیک بسفر و داردانل و ...... دلایل دیگر همه به اهمیت استراتژیک ترکیه افزوده است .
ترکیه و آشتی با تاریخ
بعد از پایان جنگ سرد ، تحولات عظیمی در مقیاس ها وضوابط ترکیه پدید آمد و این کشور بدون آمادگی روانی و استراتژیک با رشد جهانی و منطقه ای مواجه شد و در یک لحظه دولت ترکیه در مناطق بالکان ، بوسنی – هرزگوین ، آذربایجان ، ارمنستان و ..... با مشکلات امنیتی و سیاسی متعدد روبرو شد ، در حالی که ترکها علاوه بر مسائل تاکتیکی و لجستیکی ، از نظر بافت روانی و اطلاعات علمی نیز فاقد آمادگی لازم بودند این وضع نشان داد که ترکیه باید موقعیت بین المللی خود را مجددا تعریف کند ، برنامه فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و استراتژیکی خود را مجددا تنظیم نماید .از پروژه های « آشتی با تاریخ » و عثمانی گری جدید که در دهه های 1980 و 1990 بعد از روی کار آمدن تورگوت اوزال در سال 1983 اجرا شدند می توان به عنوان کوششی در راه هم سازی با روابط جدید بین المللی در برابر فروپاشی نظام جهانی دو قطبی یاد کرد ، ترکیه در این دوره مجبور شد به عنوان وارث عثمانی نقش مرکزی را در حوزه ای که ، روزگاری امپراطوری عثمانی در آن موثر بود تقبل کند تعریف مجدد اوزال از نقش ترکیه در منطقه ای وسیع که « تا دیوار چین » ادامه دارد چیزی جز به خاطر آوردن میراث تاریخی و قرار دادن آنها در روابط جدید بین الملل نبوده است (3).
علیرغم مجادلات سیاسی که در اواخر دهه 1990 جاری بود ، حوادثی در ترکیه اتفاق افتادکه نشان داد از سال های اول جمهوریت (1923) به بعد خیلی چیزها تغییر یافته است در (1999) هفتصدمین سالگرد امپراتوری عثمانی ( برای اولین بار ) جشن گرفته شد و مقامات رسمی نیز در آن حضور یافته و دمیرل ( رئیس جمهور وقت ) گفت : « ما وارث یک امپراتوری هستیم که قرن ها جغرافیای وسیعی که محل تقاطع 3 دریا و سه قاره و فرهنگ های مختلف بود را تحت تاثیر قرار می داد ، این امپراتوری همان طور که امروز ما را تحت تاثیر قرار داده و در فردای ما نیز موثر خواهد بود . » دمیرل بعدها گفت : « هر چند در نخستین سال های جمهوریت نگرش منفی نسبت به عثمانی از نظر استقرار رژیم ضرورت داشت ، امروزه این ضرورت از بین رفته و لازم است میراث عثمانی در سیاست های داخلی و خارجی مجددا مورد ارزیابی قرار گیرد . »
ایراد چنین سخنانی از زبان سلیمان دمیرل نشان می دهد که « آشتی با تاریخ و سنت » که با عدنان مندرس شروع شد و در زمان اوزال به صورت یک ایده سیاسی در آمد ، از سوی نظام سیاسی ترکیه مورد قبول واقع شده است . ترکیه جدید نشان داد که پیشرفت روندی است که با تحول همراه است ، تحولی که به انکار گذشته برخیزد نمی تواند پیشرو باشد ، کشورهایی که با تاریخ مخالفت کنند و نکات مثبت حرکت دولتها ی پیشین را در عرصه سیاسی ،اقتصادی و اجتماعی و ..... را نادیده بگیرند چون همه چیز را از صفر شروع می‌کنند نمی توانند موفق عمل کنند .
مهمترین مساله سیاست خارجی ترکیه پس از سال 1950 مساله قبرس بود ، ملاحظات ژئوپلتیکی ، وجود 2 جامعه یونانی و ترک تبار در این جزیره باعث ایجاد منازعه ( درگیری ) میان ترکیه و یونان شده است . اهمیت استراتژیک جزیره قبرس که بعد از سیسیل و ساردنی سومین جزیره بزرگ در دریای مدیترانه می باشد بیشتر از آن جهت است که این جزیره ، مسیر دریایی قاره های اروپا و افریقا را به آسیا متصل می کند ، همچنین به واسطه واقع شدن در نزدیکی کانال سوئز و خلیج فارس یعنی منطقه حساس جهان آن را از موقعیت خاص برخوردار ساخته است ، علاوه بر این ، هر یک از 2 کشور یونان و ترکیه با توسل به پیشینه تاریخی و ادعای خود بر این جزیره به حمایت از 2 جامعه ترک نژاد و یونانی تبار پرداخته و همین خود باعث به وجود آمدن یک رقابت نژادی میان ترکها و یونانی تبارهای قبرس گردیده است.
حرکت قبرس برای اتحاد با یونان که در طول سال های متمادی وجود داشت در طول سالهای 1958-1954 باعث ایجاد تنش در روابط مابین ترکیه و یونان شد . مطابق با قانون اساسی 1960 رئیس جمهوری قبرس از میان جامعه یونانی های قبرس و معاون رئیس جمهور از میان جامعه ترک های قبرس ( به مدت 5 سال ) انتخاب مي‌شد. قدرت قانون گذاری به عهده نمایندگان مجلس گذاشته شده بود که شامل 70 درصد نمایندگان یونانی و 30 درصد نمایندگان ترک می شد و شورای وزیران مرکب از 7 وزیر یونانی و 3 وزیر ترک بود معاون اول رئیس جمهور ( ترک ) از حق وتو برخوردار بود . اقلیت ترک از این وضع ممتازی که برایش در نظر گرفته شده بود حداکثر بهره برداری را می برد و برای فلج کردن تصمیمات دولت از این حق وتو استفاده می کرد(7).
رئیس جمهور وقت ( ماکاریوس ) برای جلوگیری از این وضع تقاضای تجدید نظر در قانون اساسی و لغو حق وتو را کرد . ترکیه با این امر به شدت مخالفت کرد در سال 1963 حوادث خونین در نقاط مختلف قبرس بین ترک ها و یونانی ها رخ داد که منجر به کشته شدن صدها تن گردید.
طرح دوباره وحدت یونان جنگ داخلی را دامن زد افکار عمومی ترکیه تحت تاثیر تصاویر مطبوعات از کشتار عمومی در قبرس ، خواهان دخالت نظامی ترکیه در قبرس ، برای حمایت از ترک های قبرس بود ، و عاقبت هواپیماهای ترکیه به قبرس حمله کرد ، و این موصوع با مخالفت شدید امریکا مواجه شد ، متحدین ترکیه در پیمان ناتو و در راس آن امریکا فشار سختی را اعمال کرد که از بروز جنگ میان ترکیه و یونان جلوگیری کند ، این مداخله امریکا سبب شد تا ترکیه نیروهای خود را از ادامه حمله باز دارد . در سال 1974 کودتا ی دست راستی در قبرس ( با حمایت رژیم سرهنگان یونان ) منجر به سقوط اسقف ماکاریوس ( رئیس جمهور ) شد و امکان الحاق جزیره قبرس به یونان باعث نگرانی ترکیه گردیده و بولنت اجویت (
Bolent Ecevit
) نخست وزیر وقت دستور حمله به قبرس را صادر کرد و شمال قبرس را به تصرف خود در آورد ، و در سال 1978 رئوف دنکتاش جمهوری ترک قبرس شمالی را اعلام کرد و ترک ها ثروتمندترین نقاط جزیره قبرس را به تصرف خود در آورده اند .
با وجود این که بیشتر کشورهای دیگر دولت مزبور را به رسمیت نشناخته اند اما واقعیت تقسیم جزیره قبرس عملا پذیرفته شده است و جمهوری قبرس شمالی موجودیت دارد ، اشغال قبرس با مخالفت شدید امریکا روبرو شد و ترکیه مورد تحریم امریکا قرار گرفت(6).
روابط نظامی امریکا و ترکیه :
روابط نظامی امریکا و ترکیه فراز و نشیب های زیادی داشته و عمدتا باید در چهارچوب ناتو مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد . از سال 1952 که ترکیه به ناتو پیوست تا سال 1974 که ترکیه قبرس شمالی را اشغال نمود ، امریکا به ترکیه کمک می کرد . بعد از آن به علت استفاده ترکیه از سلاح های امریکایی در قبرس ، که باید در ناتو و برای اهداف ناتو مورد استفاده قرار می گرفتند ، امریکا ترکیه را تحریم تسلیحاتی کرد و ترکیه هم پایگاههای امریکا در آن کشور را تعطیل نمود ، این موضوع سبب تضعیف شدید جناح جنوب شرقی ناتو شد ، بعد از فروپاشی شوروی و از بین رفتن خطر پیمان ورشو و کاهش تهدیدات از ناحیه شرق، امریکا و غرب اهمیت ترکیه را زیر سوال بردند و امریکا روابط خود با ترکیه را تعدیل کرد بدین ترتیب کمک های بلاعوض جای خود را به وام های با بهره دادند . پیشرفت تکنولوژی ماهواره ای و جاسوسی هم عامل مضاعفی بود که نیازمندی امریکا به پایگاه های ترکیه را کم می کرد به طوری که امریکا در سال 1997 پایگاه خود در پیرینجیلیک را تعطیل اعلام کرده و مسئله حقوق بشر را در خصوص ترکیه مطرح نمود .امروزه به علت سرمایه گذاری امریکا در منابع نفتی آسیای مرکزی و قفقاز و قرار گرفتن ترکیه در مسیر انتقال این منابع ، ترکیه تا حدی اهمیت خود را باز یافته و به خصوص حمله عراق به کویت در سال 1990 و استفاده مناسب تورگوت اوزال ( ترکیه ) از این فرصت ، که باعث شد غرب دوباره به ترکیه به دیده نیاز و اهمیت بنگرد. (2)
همکاری ترکیه و امریکا در بحران خلیج فارس :
بحران خلیج فارس در سال 1990 در حالی که کشورهای غربی با توجه به انحلال شوروی اهمیت استراتژیک ترکیه را زیر سوال برده بودند اما سیاستمداران ترک تاکید داشتند که ترکیه یک کشور کلیدی در دفاع از منابع غرب در منطقه است و حمله عراق به کویت فرصت لازم برای اثبات این نقشه را به ترکیه داد و ترکیه با هوشیاری از این فرصت استفاده کرد تا قبل از بحران خلیج فارس ، عراق و ترکیه به واسطه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ، روابط اقتصادی خوبی داشتند و حجم مبادلات طرفین 2 میلیارد دلار می شد ، با شروع جنگ در سال 1990 ترکیه ، 5 روز پس از اشغال کویت توسط عراق موضع خصمانه علیه عراق اتخاذ کرد و پس از تصویب قطع نامه شورای امنیت سازمان ملل مبنی بر تحریم اقتصادی عراق ، ترکیه هم سو با جامعه جهانی ، اقدام به قطع جریان عبور نفت کرده و مبادلات تجاری خود را با عراق به طور کامل متوقف نمود. ترکیه در جبهه زمینی با اعزام 160000 نفر نیرو به مرزهای عراق باعث زمین گیرشدن بیش از 8 لشکر عراق در مرزهای این کشور شد و در جنگ هوایی هم اقدام به انتقال 250 فروند جنگنده به پایگاه های مرزی عراق نمود . در همین راستا امریکا 150 فروند هواپیما در پایگاه های ترکیه مستقر کرد که با احتساب هواپیماهای سایر کشورهای ائتلاف این تعداد به 250 فروند رسیده اگر چه در جریان این جنگ از نظر اقتصادی خسارت زیادی به ترکیه وارد آمد. کشورهای عربستان و کویت و دیگر کشورها بخشی از این خسارات را جبران کردند و نظامیان ترکیه تجربه های ارزشمند برای اصلاح ساختار ارتش خود به دست آوردند و از نظر سیاسی ترکیه به اهداف خود رسید که شامل موارد زیر بود :
جذب کمک کشورهای ثروتمند عرب
تثبیت نقش ژئوپولوتیکی خود
کسب وجهه بین المللی
4-جلب حمایت و اعتماد امریکا و غرب (2)
منابع:
...